کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صدمه زدن به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صدمه زدن به
دیکشنری فارسی به عربی
اضمن
-
واژههای مشابه
-
صدمه دیده
فرهنگ واژههای سره
آسیب دیده
-
صدمه دیده
فرهنگ واژههای سره
آسی بدیده
-
صدمه دیدن
دیکشنری فارسی به عربی
اجهض
-
صدمه ندیده
دیکشنری فارسی به عربی
سليم
-
صدمة النفسية
دیکشنری عربی به فارسی
ضربه روحى
-
صدمه رسان
دیکشنری فارسی به عربی
خبيث
-
صدمه و آزار
فرهنگ گنجواژه
آسیب.
-
صدمه و زیان
فرهنگ گنجواژه
آسیب.
-
جستوجو در متن
-
لطمه زدن
لغتنامه دهخدا
لطمه زدن . [ ل َ م َ / م ِزَ دَ ] (مص مرکب ) سیلی زدن . طپانچه زدن . لت زدن .- لطمه زدن به کسی یا به کاری ؛ آسیب رساندن . صدمه زدن .
-
زدن
لغتنامه دهخدا
زدن . [ زَ دَ ] (مص ) پهلوی ، ژتن و زتن از ریشه ٔ ایرانی قدیم : جتا، جن . اوستا: گن (بارتولمه 490) (نیبرگ 258). پارسی باستان ریشه ٔ: اَجَنَم ، جَن (کشتن ). هندی باستان ریشه ٔ: هنتی هن و گم (مضروب کردن ، کشتن ). ارمنی : گن (ضرب ، تأدیب ) و گنم (مضروب...
-
لت
لغتنامه دهخدا
لت . [ ل َ ] (اِ) سیلی . چک . لطمة. تپانچه . کاج . پشت گردنی . پس گردنی . ضرب . زخم . صدمت . کوس . زدن . (اوبهی ). زدن به کف دست بر کسی . کوفتن . (غیاث ).زدن و کوفتن کتک و شلاق . (برهان ). کتک زدن . پهلو زدن . صدمه زدن . (آنندراج ). صاحب غیاث اللغات ...
-
combat injury
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صدمه زدن به جنگ