کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صدق و حقیقت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صدق و حقیقت
فرهنگ گنجواژه
درستی.
-
واژههای مشابه
-
صَدَّقَ
فرهنگ واژگان قرآن
تصديق کرد - راست بودن سخني را تأييد کرد
-
صدق انجام
لغتنامه دهخدا
صدق انجام . [ ص ِ اَ ] (ص مرکب ) آن چه به پایان راست آید. || راست : کلام صدق انجام لولا السلطان لاکل الناس بعضهم بعضاً مؤکد این معنی است . (حبیب السیر).
-
صدق سرا
لغتنامه دهخدا
صدق سرا. [ ص ِ س َ ] (نف مرکب ) راست گو. راست سراینده : نکنم مدح سرائی بدروغ که زبان صدق سرای است مرا.خاقانی .
-
صدق کردن
فرهنگ فارسی معین
(ص . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) درست درآمدن .
-
مایه ٔ صدق
لغتنامه دهخدا
مایه ٔ صدق . [ ی َ / ی ِ ی ِ ص ِ ] (اِخ ) کنایه از ابابکربن ابی قُحافه است . (برهان ) (از آنندراج ). ابوبکر صدیق رضی اﷲ عنه . (ناظم الاطباء).
-
صدق وصفا
دیکشنری فارسی به عربی
اخلاص
-
صدق اﷲ العلی العظیم
لغتنامه دهخدا
صدق اﷲ العلی العظیم . [ ص َ دَ قَل ْ لا هُل ْ ع َ لی یُل ْ ع َ ](ع جمله ٔ فعلیه ) راست گفت خدای بلند (رتبت ) بزرگ .
-
از روی صدق وصفا
دیکشنری فارسی به عربی
صادق
-
جستوجو در متن
-
حقیقت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حقیقة، جمع: حَقائِق] haqiqat ۱. چیزی که دارای وجود خارجی است: رؤیاهایم به حقیقت مبدل شد.۲. چیزی که با واقعیت سازگار است: من حقیقت را گفتم.۳. (صفت) سخن درست: حقیقت تلخ است.۴. اصل و ذات هرچیز.۵. (اسم مصدر) صدق؛ راستی؛ درستی.۶. (قید) بهراس...
-
حقیقت
لغتنامه دهخدا
حقیقت . [ ح َقی ق َ ] (ع اِ) چیزی که بطور قطع و یقین ثابت است . حقیقت اسم است برای چیزی که در محل خود مستقر باشد. (از تعریفات جرجانی ). تاء در حقیقت برای تأنیث نیست بلکه برای نقل از صفت به اسم است مانند تاء علامت .- حقیقت شدن ؛ ثابت شدن . محقق شدن ...
-
پرگماتیست
واژهنامه آزاد
واژه پراگماتیسم مشتق ازلفظ یونانی (pragma) و به معنی عمل است. این واژه اول بار توسط چالرز ساندرزپیرس (Charles sanders pierce ) ، منطقی دان آمریکائی به کار برده شد. مقصود او از به کاربردن این واژه، روشی برای حل کردن و ارزشیابی مسائل عقلی بود. اما به...
-
راست شمردن
لغتنامه دهخدا
راست شمردن . [ ش ِ / ش ُ م َ / م ُ دَ ] (مص مرکب ) درست انگاشتن ، راست حساب کردن . راست داشتن . راست پنداشتن . || حقیقت و صدق بکار داشتن : خاطر شاه را چو آینه دان همه نقشی در او معاینه دان آنکه تا بود نقش راست شمردنقش کژ پیش او نشاید برد.اوحدی .