کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صدرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صدرة
لغتنامه دهخدا
صدرة. [ ص ُ رَ ] (ع اِ) سینه . (منتهی الارب ). || سرسینه . (منتهی الارب ). مااشرف من اعلی صدره . (قطر المحیط). بالای سینه . (مهذب الاسماء). || سینه پوش . کرته ٔ خرد. نیم تنه . (غیاث اللغات ). شاماکچه . سینه بند زنان . لباچه ٔ صدر. (مهذب الاسماء). جام...
-
واژههای مشابه
-
صدره
فرهنگ فارسی معین
(صُ رَ یا رِ) [ ع . صدرة ] (اِ.) 1 - بالای سینه . 2 - سینه بند.
-
صدره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صدَرة] [قدیمی] sodre ۱. سینه یا بالای سینۀ انسان.۲. جامۀ بیآستین که سینه را میپوشاند؛ سینهپوش.
-
صَدْرَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
سينه او
-
أَثْلَجَ صَدْرَهُ
دیکشنری عربی به فارسی
خوشحالش کرد , دلخوش کرد او را , خشنود ساخت او را , خرسند کرد او را , مسرور کرد او را
-
واژههای همآوا
-
سِدْرَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
يک درخت سدر
-
جستوجو در متن
-
خوشحالش کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أَثْلَجَ صَدْرَهُ
-
دلخوش کرد او را
دیکشنری فارسی به عربی
أَثْلَجَ صَدْرَهُ
-
خشنود ساخت او را
دیکشنری فارسی به عربی
أَثْلَجَ صَدْرَهُ
-
خرسند کرد او را
دیکشنری فارسی به عربی
أَثْلَجَ صَدْرَهُ
-
مسرور کرد او را
دیکشنری فارسی به عربی
أَثْلَجَ صَدْرَهُ
-
شاماکچه
فرهنگ فارسی معین
(چَ یا چِ) (اِمصغ .) = شاماخچه : سینه بند زنان ، لبچه ، صدره ، درلک .