کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صدا نشستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
sound department
بخش صدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] بخشی در سینما یا تلویزیون که امور مربوط به صدای فیلم یا برنامه، مانند صدابرداری و صداگذاری و صداسازی، را انجام میدهد
-
lithophone, stone discs
سنگصدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از سازهای خودصدا که بدنۀ آنها از جنس سنگ است
-
sound 1
صدا 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] آنچه تحت تأثیر آشفتگی صوتی پدید آید و با گوش حس شود
-
tone 2
صدا 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نتیجۀ ارتعاشهای ایجادشده از ساز یا حنجره در موسیقی متـ . صوت 3
-
voice recognition
بازشناسی صدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← بازشناسی گفتار
-
ضبط صدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← دستگاه ضبط صدا
-
sound designer
طراح صدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مسئول طراحی و تولید صدای فیلم
-
sound design
طراحی صدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] طراحی و تولید صدای فیلم
-
ته صدا
فرهنگ فارسی معین
(تَ. صِ) (اِ.) صدای اندکی خوش ، آواز اندکی خوش .
-
بی صدا
لغتنامه دهخدا
بی صدا. [ ص َ / ص ِ ] (ص مرکب ) بی آواز. ساکت . (ناظم الاطباء). خاموش . آرام . بی هیاهو. رجوع به صدا شود.- بی صدا شدن ؛ ساکت شدن . (ناظم الاطباء). خاموش ماندن .
-
بی صدا
دیکشنری فارسی به عربی
اخرس
-
نوسان صدا
دیکشنری فارسی به عربی
تعديل
-
تکیه صدا
دیکشنری فارسی به عربی
ترنيم
-
شباهت صدا
دیکشنری فارسی به عربی
سجع
-
رسایی صدا
دیکشنری فارسی به عربی
مسموعية