کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحیحین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صحیحین
لغتنامه دهخدا
صحیحین . [ ص َ ح َ ] (ع ص ، اِ) تثنیه ٔ صحیح در حالت نصبی و جری || (اِخ ) چون مطلق گویند مقصود صحیح مسلم وبخاری است . رجوع به صحاح و رجوع به صحاح ستة شود.
-
جستوجو در متن
-
عبد
لغتنامه دهخدا
عبد. [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن عبداﷲبن عُفَیر ملقب به ابوذر انصاری هروی از فقهاء مالکی بود. او را تألیفات زیاد است از جمله : تفسیر قرآن و مستدرک بر صحیحین . السنة و الصفات . معجمان . (از الاعلام زرکلی ). و رجوع به ابوذر هروی شود.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن علقمة الاسلمی . آخرین صحابی است که به سال 87 هَ . ق . به کوفه درگذشت . در صحیحین 95 حدیث از وی روایت شده است . (از الاعلام زرکلی ).
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن مغفل المزنی . صحابی و از اصحاب «الشجره » است به مدینه سکونت کرد و سپس به بصره رفت و به سال 57 هَ . ق . بدانجا درگذشت . در صحیحین از او 43 حدیث آمده است . (از الاعلام زرکلی ).
-
عدی
لغتنامه دهخدا
عدی . [ ع َ دی ی ] (اِخ ) ابن عَمیرة، مکنی به ابو زراة صحابی است . ساکن کوفه شد و بعد به حران رفت و سپس به سال 40 هَ . ق . به کوفه درگذشت از او در صحیحین ده حدیث روایت شده است . (از اعلام زرکلی ).
-
عتبان
لغتنامه دهخدا
عتبان . [ ع ُ ] (اِخ ) ابن مالک الانصاری الخزرجی السالمی . صحابی و از بدریان است حضرت رسول (ص ) بین او و عمر برادری افکند در صحیحین ده حدیث از او روایت شده است . (از الاعلام زرکلی ).
-
مجاشع
لغتنامه دهخدا
مجاشع. [ م ُ ش ِ ] (اِخ ) ابن مسعودبن ثعلبة السلمی ، صحابی است . در جنگ جمل با عایشه بود و بر کسانی که از بنی سلیم در این جنگ شرکت داشتند فرماندهی داشت و کشته شد (36 هَ .ق ). در صحیحین از وی پنج حدیث نقل شده است . (از اعلام زرکلی ).
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن بسر المازنی از بنی مازن بن منصور. وی صحابی و از کسانی است که به هر دو قبله نماز گزارد. او آخرین صحابی است که به سال 88 هَ . ق . به شام درگذشت . در صحیحین 50 حدیث از او روایت شده است . (از الاعلام زرکلی ).
-
عبدالمطلب
لغتنامه دهخدا
عبدالمطلب . [ ع َ دُل ْ م ُطْ طَ ل ِ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن الحارث بن عبدالمطلب بن هاشم . صحابی و ساکن مدینه بود. در خلافت عمر به شام رفت و به سال 620 هَ . ق . به دمشق درگذشت . از او در صحیحین دو حدیث نقل شده است . (از الاعلام زرکلی ).
-
سعد
لغتنامه دهخدا
سعد. [ س َ ] (اِخ ) ابن مالک بن سنان الخدری انصاری خزرجی . مکنی به ابوسعید خدری از صحابه و ملازمین پیغمبر اکرم (ص ) بوده . احادیث زیادی از وی روایت شده است و در دوازده غزوه شرکت کرد در صحیحین 1170 حدیث از وی نقل شده . وی در مدینه وفات یافت . (اعلام ز...
-
مالک
لغتنامه دهخدا
مالک . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن البدن بن عامر الخزرجی الساعدی مکنی به ابواسید (متوفی به سال 60 هَ .ق .) صحابی است . از وی در صحیحین 28 حدیث نقل شده است . در تاریخ وفات او اختلاف کرده اند و گویند از همه ٔ کسانی که در غزوه ٔ بدر شرکت داشتند دیرتر وفا...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمربن خطاب العدوی . صحابی و از معززترین خانواده های قریش در جاهلیت بود. با پدر خود به مدینه هجرت کرد و در فتح مکه حاضر بود. مدت 6 سال در اسلام فتوی داد پس از قتل عثمان گروهی نزد وی آمدندکه با او به خلافت بیعت کنند ن...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عمروبن عاص از قریش و صحابی است . در جاهلیت کتابت میکرد و سریانی را نیک میدانست . او پیش از پدر اسلام آورد و ازحضرت رسول اجازه خواست تا آنچه او گوید بنویسد. وی مردی کثیرالعبادة بود چندانکه پیغمبر او را فرمود جسد ترا ...
-
عبدالرحمان
لغتنامه دهخدا
عبدالرحمان . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) ابن سمرةبن حبیب بن شمس القرشی ، مکنی به ابوسعید. صحابی است که روز فتح مکه اسلام آورد و در بصره ساکن شد. وی سجستان و کابل و نواحی دیگر را فتح کرد و ولایت سجستان (سیستان ) یافت و در خراسان فتوحاتی کرد. سپس به بصره با...