کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صحی
مترادف و متضاد
بهداشتی
دیکشنری
hygienic, sanitary, therapeutic
-
جستوجوی دقیق
-
صحی
واژگان مترادف و متضاد
بهداشتی
-
صحی
لغتنامه دهخدا
صحی . [ ص ِح ْ حی ] (ع ص نسبی ) منسوب به صحت . درخور بودن از نظر صحت و بهداشت .
-
واژههای مشابه
-
صحي
دیکشنری عربی به فارسی
سالم , تندرست , مقوي , بهداشتي
-
غير صحي
دیکشنری عربی به فارسی
ناتندرست , ناسالم , ناخوش , ناخوشي اور , غير سالم , بيمار
-
محجر صحي
دیکشنری عربی به فارسی
قرنتينه , قرنطينه , محل قرنطينه , قرنطينه کردن
-
واژههای همآوا
-
سهی
فرهنگ نامها
(تلفظ: sohi) (عربی) ممالِ سُها (= سُها) ، ← سُها .
-
سهی
واژگان مترادف و متضاد
۱. راست، صاف، راستقامت، کشیده ≠ کژ ۲. تازه، نوجوان
-
سحی
لغتنامه دهخدا
سحی . [ س َ حا ] (ع اِ) سحاء. سحاءة : خدای ما سوی ما نامه ای نبشت شگفت نبشته هاش موالید و آسمانْش سحی . ناصرخسرو (دیوان چ کتابخانه ٔ طهران ص 454).سایه ٔ عدل او کشیده طناب نامه ٔ فتح او گشاده سحی . ابوالفرج رونی .رجوع به سحاء و سحاءة شود.
-
سحی
لغتنامه دهخدا
سحی . [ س َح ْی ْ ] (ع مص )خراشیدن گل را و رندیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گل از زمین خاریدن . (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ). || رندیدن کاغذ را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || کاویدن ، خدرک آتش را. (منتهی الارب ). ||...
-
صهی
لغتنامه دهخدا
صهی . [ ص َ هَن ْ ] (ع مص ) رسیدن جراحت به کسی و زهیدن آب از آن . (اقرب الموارد) (آنندراج ).
-
صهی
لغتنامه دهخدا
صهی . [ ص ُ هی ی ] (اِخ ) نام اسب نمربن تولب است . (منتهی الارب ).
-
صهی
لغتنامه دهخدا
صهی .[ ص ُ هَن ْ ] (ع اِ) ج ِ صَهوَة. رجوع به صهوة شود.
-
سحی
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ع . سحاء ] (اِ.) مُهرِ نامه ، نشان نامه .