کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صحه
معنی
(ص حَُ) [ ع . صحة ] نک . صحت .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. تصدیق، گواهی
۲. امضا، توشیح،
۳. بهداشت، صحت
فعل
بن گذشته: صحه گذارد
بن حال: صحه گذار
دیکشنری
seal
-
جستوجوی دقیق
-
صحه
واژگان مترادف و متضاد
۱. تصدیق، گواهی ۲. امضا، توشیح، ۳. بهداشت، صحت
-
صحه
فرهنگ فارسی معین
(ص حَُ) [ ع . صحة ] نک . صحت .
-
صحه
دیکشنری فارسی به عربی
توقيع
-
واژههای مشابه
-
صحة
لغتنامه دهخدا
صحة. [ ص ِح ْ ح َ ] (ع مص ) تندرست شدن پس از بیماری . (منتهی الارب ). تن درست شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مهذب الاسماء). و در کشاف اصطلاحات الفنون آرد: صحت و مرض از کیفیات نفسانیه است و ابن سینا گوید صحت ملکه و یا حالتی است که بدان افعال بدرستی صادر ...
-
صحة
دیکشنری عربی به فارسی
تندرستي , بهبودي , سلا مت , مزاج , حال
-
صحه کشیدن
لغتنامه دهخدا
صحه کشیدن . [ ص َح ْ ح َ / ص ِح ْ ح َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) علامت «صح » بالای کلمه یا جمله گذاشتن . رجوع به صحة گذاشتن و رجوع به صح شود.
-
صحه گذاری
لغتنامه دهخدا
صحه گذاری . [ ص ِح ْ ح َ / ص َح ْ ح َ گ ُ ] (حامص مرکب ) صحة گذاشتن . رجوع به صحة گذاشتن و رجوع به صح شود.
-
صحه گذاشتن
لغتنامه دهخدا
صحه گذاشتن . [ ص ِح ْ ح ِ/ ص َح ْ ح َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) علامت «صح » بالای کلمه ای گذاشتن . اصل آن صَح َّ گذاشتن است . رجوع به صح شود.
-
صحه گذاشتن
دیکشنری فارسی به عربی
ختم
-
صحه گذاردن
دیکشنری فارسی به عربی
صدق
-
واژههای همآوا
-
سحه
واژهنامه آزاد
سه نفره؛ هرکاری که بیش از دو نفر در آن دخیل باشند، گروهی.
-
جستوجو در متن
-
تندرستی
دیکشنری فارسی به عربی
صحة