کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صحن الحیل
لغتنامه دهخدا
صحن الحیل . [ ص َ نُل ْ ] (اِخ ) گویند جایگاهی است و نیز گویند منازل اشجع است بایلیا. (معجم البلدان ).
-
صحن الشبا
لغتنامه دهخدا
صحن الشبا. [ ص َ نُش ْ ش َ ] (اِخ ) موضعی است در شعر کثیر. (معجم البلدان ).
-
صحن سرا
لغتنامه دهخدا
صحن سرا. [ ص َ س َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه بخش رودسر شهرستان لاهیجان 5هزارگزی باختر رودسر، کنار راه فرعی رودسر به املش جلگه ، معتدل ، مرطوب مالاریائی . سکنه 432 تن . آب از نهر پل رود. محصول برنج ، چای ، کنف ، ابریشم ، صیفی . شغل اهالی زراعت . ما...
-
صحن و حرم
فرهنگ گنجواژه
محل مذهبی.
-
صحن و سرا
فرهنگ گنجواژه
فضای باز خانه.
-
واژههای همآوا
-
سحن
لغتنامه دهخدا
سحن . [ س َ ] (ع ص ) یوم سحن ؛ روز جماعت بسیار. (منتهی الارب ). در اقرب الموارد به صورت ترکیب اضافی ضبط شده است و سحن مضاف الیه یوم آمده است .
-
سحن
لغتنامه دهخدا
سحن . [ س َ ] (ع مص ) مالیدن چوب را تا که نرم و تابان گردد. (منتهی الارب )(آنندراج ). مالیدن چوب را تا که نرم گردد. (اقرب الموارد). || شکستن سنگ را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). شکستن سنگ را. (تاج المصادر بیهقی ).
-
سحن
لغتنامه دهخدا
سحن . [ س ِ ] (ع اِ) پناه جای . یقال : هو فی سحنه ؛ ای فی کنفه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
صحون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ صَحن] [قدیمی] sohun = صحن
-
دوری
دیکشنری فارسی به عربی
صحن
-
در بشقاب ریختن
دیکشنری فارسی به عربی
صحن
-
مقعر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
صحن
-
نعلبکی
دیکشنری فارسی به عربی
صحن
-
بشقاب کوچک
دیکشنری فارسی به عربی
صحن