کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحنۀ چندچینشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
set designer, scenic designer
طراح صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] شخصی که صحنههای فیلم را طراحی میکند
-
set designing
طراحی صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] طراحی و ساخت صحنهها براساس فیلمنامه، متناسب با انتظارات طراح تولید
-
صحنه سازی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - آراستن صحنة نمایش یا فیلم با دکورهای مناسب . 2 - مجازاً به معنی ایجاد کردن وضعی ساختگی برای رسیدن به منظوری خاص .
-
صحنه ساز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] (سینما، تئاتر) sahnesāz سازندۀ صحنه؛ کسی که صحنه را برای نمایش آماده سازد.
-
صحنه سازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] sahnesāzi ۱. (سینما، تئاتر) شغل و عمل صحنهساز.۲. [مجاز] ایجاد وضع و حالتی دروغی و ساختگی برای جلب توجه دیگران.
-
صحنه ای
دیکشنری فارسی به عربی
جميل
-
صحنه سازی
دیکشنری فارسی به عربی
منظر ، إفتعال الموقف
-
صحنه تلاتر
دیکشنری فارسی به عربی
قمرة القيادة
-
صحنه سازی
لهجه و گویش تهرانی
قلب واقعیت
-
theatre strategic environment
محیط راهبردی صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] منطقۀ جغرافیایی مشخص زمین یا دریا و فضای بالای آن که در آن عملیات راهبردی اجرا میشود
-
property assistant, prop assistant
متصدی وسایل صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] یکی از افراد گروه تولید که نگهداری و تنظیم موقعیت وسایل صحنۀ فیلم را بر عهده دارد
-
property master, prop master
مسئول وسایل صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] یکی از اعضای گروه تولید که ساخت و تهیۀ وسایل صحنه بر عهدۀ اوست و در حفظ تداوم حضور اشیا و وسایل صحنۀ فیلم با منشی صحنه همکاری میکند
-
staged crime
جُرم صحنهساختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] جرمی که در آن خلافکار با تدبیر و برنامهریزی و تحریف واقعیت مأمور قانون را به اشتباه میاندازد
-
strike the set
جمعکردن صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] برچیدن کامل آرایهها و صحنه
-
multinational operation theatre
صحنۀ عملیات چندملیتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] منطقهای جغرافیایی از جنگ که فرمانده رزمی برای اجرای مأموریت یا پشتیبانی ویژه تعیین میکند؛ این منطقه با توجه به نیروهای مختلف جنگ انتخاب میشود