کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحنه 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
behind the scenes
پشتِصحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] رویدادهایی که خارج از دید دوربین اتفاق میافتند یا اگر در روند تولید و در داخل دید دوربین رخ میدهند در فیلم نهایی گنجانده نمیشود
-
stage left, house right, prompt side, PS
چپِ صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] قسمتی از صحنه که در طرف چپ بازیگر قرار دارد و از دید تماشاگر طرف راست صحنه محسوب میشود
-
set medic
پزشک صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] پزشک یا فرد غیرپزشکی که مسئولیت حفظ ایمنی و سلامت جسمی اعضای گروه تولید را در جریان تهیۀ فیلم بر عهده دارد
-
set decorator
صحنهآرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] شخصی که مسئولیت کلی آرایش صحنه و ساخت آرایهها را بر عهده دارد
-
set decoration
صحنهآرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] تعیین فضای فیزیکی و آرایش صحنه و ساخت آرایههای آن
-
abstract set
صحنۀ انتزاعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] صحنهای که با عناصر ساده و نمادین فضای واقعی را در ذهن تماشاگر القا میکند
-
scenic 1
صحنهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] مربوط به صحنه
-
mise-en-scene (fr.), setting 3
صحنهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] چینش عناصر مختلف، مانند آرایهها، بازیگران، دوربین، نور، صحنهافزار، برای ایجاد تأثیر مطلوب بصری
-
set dresser
صحنهپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] دستیار صحنهآرا و مسئول وسایل صحنه که چینش و آرایش اثاثیه و وسایل صحنه بر عهدۀ اوست
-
set dressing
صحنهپردازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] چینش و آرایش اثاثیه و وسایل صحنه
-
multiple setting, simultaneous setting, composite setting
صحنۀ چندچینشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] صحنهای مرکب از سه یا چند صحنۀ مجزا که همزمان کل صحنۀ نمایش را تشکیل میدهد
-
theatre of operations
صحنۀ عملیات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بخشی از صحنۀ جنگ که فرمانده عملیات برای هدایت و اجرا یا پشتیبانی عملیات رزمی در منطقۀ جغرافیایی خاص تعیین میشود
-
indigenous sound
صدای صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] صدایی که منبع ایجاد آن شیء یا شخص حاضر در صحنۀ فیلمبرداری است، خواه در قاب تصویر دیده شود یا نشود
-
downstage
پیشصحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] قسمت پیشین صحنۀ نمایش
-
theatre strategy
راهبرد صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تدابیر و راهکارهای هدایتشده در جهت تأمین اهداف و سیاستها و راهبرد ملی و چندملیتی ازطریق کاربرد همزمان و یکپارچۀ نیروهای نظامی و سایر ابزارهای قدرت ملی