کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عدم صحت
دیکشنری فارسی به عربی
خطا
-
صحت ندارد
دیکشنری فارسی به عربی
لا أساس له من الصحة
-
ساعت (صحت)آبگرم/خواب
لهجه و گویش تهرانی
خطاب به کسی که از حمام بیاید ،یا بیدار شود
-
صحت خواب، ساعت خواب
لهجه و گویش تهرانی
تعارف به کسی که از خواب برخواسته
-
صحت آبگرم،ساعت آب گرم
لهجه و گویش تهرانی
تعارف به کسی که از گرمابه برگشته
-
صحت وسقم چیزی را معلوم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اشهد
-
واژههای همآوا
-
سحت
لغتنامه دهخدا
سحت . [ س َ ] (ع ص ) جامه ٔ کهنه . || برد سحت ؛ سردی سخت . || دمه سحت ؛ خون او رایگان است . || ماله سحت ؛مال او رایگان است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
سحت
لغتنامه دهخدا
سحت . [ س َ] (ع مص ) حرام ورزیدن . (منتهی الارب ). کسب کردن از مال سُحْت . (اقرب الموارد). || از بیخ بر کندن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نیست کردن . (ترجمان القرآن ) (دهار). از بن بر کندن . (تاج المصادر بیهقی ). || باز کردن . (منتهی الارب ) (اقر...
-
سحت
لغتنامه دهخدا
سحت . [ س ُ / س ُ ح ُ ] (ع اِ) حرام و هر کسب بد که موجب عار وننگ باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ترجمان القرآن ) (دهار) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و منه الحدیث : «اتطعمونی السحت ». ج ، اسحات . (اقرب الموارد).
-
سحط
لغتنامه دهخدا
سحط. [ س َ ] (ع مص ) گلو بریدن بشتاب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): سحطه و شحطه ؛ ای ذبحه او خنقه . (نشوء اللغة ص 20). || گلو گرفتن طعام کسی را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آمیختن آب را در شراب . (منتهی الارب ). آمیختن شراب را به آب . (اقرب ا...
-
صحة
لغتنامه دهخدا
صحة. [ ص ِح ْ ح َ ] (ع مص ) تندرست شدن پس از بیماری . (منتهی الارب ). تن درست شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مهذب الاسماء). و در کشاف اصطلاحات الفنون آرد: صحت و مرض از کیفیات نفسانیه است و ابن سینا گوید صحت ملکه و یا حالتی است که بدان افعال بدرستی صادر ...
-
ثهت
لغتنامه دهخدا
ثهت . [ ث َ هََ ] (ع مص ) ثَهات . خواندن وبانگ کردن .
-
سُحْتَ
فرهنگ واژگان قرآن
به عمل نادرستي که مايه ننگ عامل آن گردد- رشوه(در اصل به معناي پوستهاي است که دور ريخته ميشود اينگونه اعمال، دين و مروت مرتکب را ميپوشاند و به صورت پوستهاي در ميآورد که بايد دور ريخته شودهر گوشتي که از سحت يعني از غذاي حرام دربدن يک انسان برويدآتش سزا...
-
جستوجو در متن
-
ساعت
لهجه و گویش تهرانی
صحت، ساعت خواب= صحت خواب، ساعت آبگرم= صحت آبگرم