کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صحافی
/sahhāfi/
معنی
۱. شغل و عمل صحاف؛ تهبندی و جلد کردن کتاب.
۲. (اسم) مکانی که این کار در آن انجام میشود.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: صحافی کرد
بن حال: صحافی کن
دیکشنری
binding, bookbinding
-
جستوجوی دقیق
-
صحافی
لغتنامه دهخدا
صحافی . [ ص َح ْ حا ] (حامص ) عمل صحاف . صحافی کردن . رجوع به صحاف و صحافی کردن شود.
-
صحافی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] 1 - (حامص .) ته بندی و جلد کردن کتاب . 2 - (اِمر.) دکان صحافی .
-
صحافی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] sahhāfi ۱. شغل و عمل صحاف؛ تهبندی و جلد کردن کتاب.۲. (اسم) مکانی که این کار در آن انجام میشود.
-
واژههای مشابه
-
صحافی کردن
لغتنامه دهخدا
صحافی کردن . [ ص َح ْ حا ک َ دَ ] (مص مرکب ) صحافی .انجام دادن عمل صحافی . رجوع به صحاف و صحافی شود.
-
کتاب کوچک صحافی نشده که گاهی جلد کاغذی دارد
دیکشنری فارسی به عربی
دليل
-
جستوجو در متن
-
وراق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] varrāq کسی که کتاب را صحافی میکرد.
-
bindery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بستنی، صحاف خانه، موسسه صحافی
-
binderies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوشیدنی ها، صحاف خانه، موسسه صحافی
-
bookbinding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کتاببندی، صحافی کتاب، کتاب سازی، تجلید
-
rebinding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجدد، دوباره صحافی کردن، دوباره ملزم ساختن
-
rebind
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازجویی، دوباره صحافی کردن، دوباره ملزم ساختن
-
book binding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیوند کتاب، صحافی کتاب، کتاب سازی، تجلید
-
جلدبندی
لغتنامه دهخدا
جلدبندی . [ ج ِب َ ] (حامص مرکب ) صحافی . جلدسازی . (ناظم الاطباء).