کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحابه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صحابه
/sahābe/
معنی
یاران پیغمبر اسلام و کسانی که به خدمت پیغمبر رسیده و مدتی با وی صحبت داشتهاند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. مصاحب، همراه، همنشین
۲. دوست، یار
۳. پیرو
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
صحابه
واژگان مترادف و متضاد
۱. مصاحب، همراه، همنشین ۲. دوست، یار ۳. پیرو
-
صحابه
فرهنگ فارسی معین
(صَ بَ یا بِ) [ ع . صحابة ] (اِ.) 1 - یاران ، همراهان . 2 - یاران پیغمبر.
-
صحابه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: صحابَة و صِحابَة، جمعِ صاحب] sahābe یاران پیغمبر اسلام و کسانی که به خدمت پیغمبر رسیده و مدتی با وی صحبت داشتهاند.
-
واژههای مشابه
-
صحابة
لغتنامه دهخدا
صحابة. [ ص َ / ص ِب َ ] (ع اِ) ج ِ صاحب . (منتهی الارب ) (قطر المحیط).
-
صحابة
لغتنامه دهخدا
صحابة. [ ص َ ب َ ] (اِخ ) یاران پیغمبر (ص ). کسانی که درک حضور پیغمبراسلام را کرده اند. و در نفایس الفنون آرد: صحابه به اعتبار سبقت اسلام و هجرت و وفور علم و فضیلت و کثرت ملازمت و روایت ، و حضور در مقامات فاضله دوازده طبقه اند. و مشهور چنان است که عد...
-
صحابة
لغتنامه دهخدا
صحابة. [ ص َ ب َ ] (ع مص )یار شدن و یاری کردن و بکسر اول خطاست [ بمعنی مصدری ] . (غیاث اللغات ). || یاری نمودن . آمیزش کردن . و مؤلف منتهی الارب گوید: به کسر نیز آمده است . صحبت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). همراهی . مصاحبت : مکتوب به صحابت چاپار واص...
-
واژههای همآوا
-
سحابه
فرهنگ فارسی معین
(سَ ب یا بَ) [ ع . سحابة . ] (اِ.)قطعه ای از ابر.
-
جستوجو در متن
-
حفص
لغتنامه دهخدا
حفص .[ ح َ ] (اِخ ) ابن ابی جبلة الفزاری . یکی از صحابه و راوی یک حدیث است ، ولی صحابه بودنش محل اختلاف است .
-
سدیف
فرهنگ نامها
(تلفظ: sadif) (در اعلام) نام چند تن از صحابه .
-
ابوحاضر
لغتنامه دهخدا
ابوحاضر. [ اَ ض ِ ] (اِخ ) نام یکی از صحابه است .
-
سلمان
لغتنامه دهخدا
سلمان . [ س َ ] (اِخ ) از صحابه است . رجوع به سلمان فارسی شود.
-
صحابی
فرهنگ فارسی معین
(صَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) منسوب به صحابه .