کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صتام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صتام
لغتنامه دهخدا
صتام . [ ص ُ ] (ع ص ) هامة صتام ؛ سر سطبر و فربه . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
ستام
لغتنامه دهخدا
ستام . [ س ِ ] (اِ) ساخت و یراق زین اسب مطلقاً، لجام و سرافسار محلی بزر و نقره . (برهان ).ساخت زین یعنی لجام و یراق زین اسب محلی بزر و نقره . (انجمن آرا). ساخت مرکب . (رشیدی ). زیوری است که به اسب تعلق دارد. (غیاث ). استام . اوستام : بر اسبی نشانده س...
-
ستام
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) زین و یراق اسب .
-
سطام
لغتنامه دهخدا
سطام . [ س ِ ] (ع اِ) آتشکاو. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). کفچه ٔ آتش . (مهذب الاسماء). || آهن سرپهن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || دروند. || سربند قاروره . || تیزی تیغ. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). و در حدیث است : العرب سطام الناس ، ...
-
ستام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹استام، اوستام› [قدیمی] setām ۱. دهنه؛ لگام؛ سر افسار.۲. آنچه از سازوبرگ اسب که با طلا و نقره و جواهر زینت داده باشند: ◻︎ هزار اسب مرصّع گوش تا دم / همه زرّینستام و آهنینسُم (نظامی۲: ۳۰۲).