کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صبحی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صبحی
لغتنامه دهخدا
صبحی . [ ص َ حا ] (ع ص ) تأنیث صبحان است . رجوع بدان کلمه شود.
-
صبحی
لغتنامه دهخدا
صبحی . [ ص ُ ] (اِخ ) (ملا...) وی از مردم کشمیر است و به کمال فضل و نهایت حسن بیان موصوف و در خدمت شاه شجاع «برادر عالمگیر» به اعزاز و احترام به سر میبرد، از اوست :چو از طوفان اشک ما رود سیلاب در دریامعلم افکند اوراق اسطرلاب در دریابکام فتنه ٔ دوران ...
-
صبحی
لغتنامه دهخدا
صبحی . [ ص ُ ] (اِخ ) (مولانا...) شاعری است و میر علیشیر نوائی گوید وی از مردم اوبه در چشمه کویان میباشد و در شعر او چاشنی بسیار است . این مطلع از اوست :ماه من امشب بنور خویش این کاشانه راساز روشن ورنه آتش میزنم این خانه را.(مجالس النفائس ص 74 و 249)...
-
صبحی
لغتنامه دهخدا
صبحی . [ ص ُ ] (اِخ ) وی از مردم همدان است و به هندوستان رفت و در خدمت شاه جهان به سر می برد و در جنگی به قتل رسید. ازوست :هر طرف می نگرم شعله ٔ عالم سوزی است آنکه دل را نکند داغ کدام است اینجا؟(قاموس الاعلام ترکی ).
-
صبحی
لغتنامه دهخدا
صبحی . [ ص ُ ] (اِخ ) وی یکی از شعرای عثمانی در قرن دهم هجری و از مردم بروس است . پس از پایان تحصیلات به قضاوت پرداخت سپس تصوف پیشه ساخت . اشعار ترکی و فارسی متصوفانه دارد. ازوست :حاجیان ره عشقیم و مقیم عرفات عرفاتی که نشان میدهد از ذات و صفات زائر ک...
-
صبحی
لغتنامه دهخدا
صبحی . [ ص ُ ] (اِخ )وی یکی از شعرای عثمانی و معروف به حکیم زاده و در قرن دهم هجری میزیست و به درس مؤیدزاده مداومت داشت سپس مدرس مدرسه ٔ قلبه گشت و قضاوت و نیابت یافت و هنگام تصدی قضاوت صوفیه درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
واژههای مشابه
-
صبحی ساوجی
لغتنامه دهخدا
صبحی ساوجی . [ ص ُی ِ وَ ] (اِخ ) صاحب مجمعالخواص آرد: وی نامرادی درویش وش و ریاضت کش بود. اوقات خود را بشعر میگذرانید و صبح و شام یک مثقال تریاک یومیه اش بود(!) از اوست :چون نی دلم از یاد تو خالی نفسی نیست بر یاد تو مینالم و فریادرسی نیست از تیر غم ...
-
صبحی افندی
لغتنامه دهخدا
صبحی افندی . [ ص ُ اَ ف َ ] (اِخ ) وی فرزند خلیل فهمی افندی رئیس دیوان همایون و از وقایعنگاران دولت عثمانی است . ابتدا رئیس دفتر صدارت سپس منشی باشی شد و به ریاست دیوان بعض وزرا منصوب گشت . مدتی هم به سیاحت پرداخت و در مراجعت به استانبول در زمره ٔ اع...
-
صبحی پاشا
لغتنامه دهخدا
صبحی پاشا. [ ص ُ ] (اِخ ) نام وی عبداللطیف و پدر او عبدالرحمان سامی پاشاست . وی از علما و ادبای عصر خود بود. در آغاز جوانی با پدر خویش به مصر شد و در آنجا به کسب علوم و فنون پرداخت سپس در سلک سپاهیان درآمد و منصب میرآلائی یافت ، و مدتی با رتبه ٔ معاو...
-
حسین صبحی
لغتنامه دهخدا
حسین صبحی . [ ح ُ س َ ن ِ ص ُ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن بکرمکنی به ابوالحسن صبحی بصری . جامی در نفحات الانس گوید: از بزرگان آغاز قرن چهارم هجری است و برخی او را ابوعبداﷲ حسن نوشته اند و در آنجا در 320 هَ . ق . درگذشته است . و صبحی منسوب به صبحه ، قلعه یی ...
-
اول صبحی
لهجه و گویش تهرانی
ابتدای صبح
-
کله صبحی
لهجه و گویش تهرانی
صبح زود
-
جستوجو در متن
-
نماز دیگر
واژهنامه آزاد
نماز دیگر (پسین) - طلوعی دیگر، صبحی نو، نماز عصر