کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صالح میرزا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صالح مری
لغتنامه دهخدا
صالح مری . [ ل ِ ح ِ مُرْ ری ] (اِخ ) رجوع به صالح بن بشیربن وداع بن أبی الاقعس مُرّی ... شود.
-
صالح مستملی
لغتنامه دهخدا
صالح مستملی . [ ل ِ ح ِ م ُ ت َ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن محمدبن صالح حجازی ... شود.
-
صالح مسکین
لغتنامه دهخدا
صالح مسکین . [ ل ِ ح ِ م ِ ] (اِخ ) وی فرزند ابوجعفر منصور دوانیقی است و چون او لنگ بود منصور وی را مسکین می خواند. صاحب الوزراء و الکتاب گوید: منصور وی را دوست میداشت و بر او رقت میکرد و هر یک از فرزندان خودرا اقطاعی داده بود جز صالح را و میگفت این ...
-
صالح معلم
لغتنامه دهخدا
صالح معلم . [ ل ِ ح ِ م ُ عَل ْ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم بن حسن بن سلیمان قرشی مقدسی مکنی به ابی التقی . ابن ابی اصیبعة گوید: وی علوم مختلف داشت و در تعلیم شاگردان سیاست و تدبیری مخصوص بکار میبرد که دیگرکس را آن قدرت نبود و گوید عم من از وی قر...
-
صالح مواهبی
لغتنامه دهخدا
صالح مواهبی . [ ل ِ ح ِ م َ هَِ ] (اِخ ) وی رئیس طریقت قادریان حلب بود و به سال 1152 هَ . ق . درگذشت . رجوع به اعلام النبلاء ج 6 صص 510 - 512 شود.
-
صالح ناجی
لغتنامه دهخدا
صالح ناجی . [ ل ِ ح ِ ] (اِخ )از بزرگان بنی ناجیه ،و او راست : کتاب التوحید. کتاب الردّ علی المخالفین . (الفهرست ابن الندیم ص 259).
-
صالح ناقط
لغتنامه دهخدا
صالح ناقط. [ ل ِ ح ِ ق ِ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن عاصم ... شود.
-
صالح نبی
لغتنامه دهخدا
صالح نبی . [ ل ِ ح ِ ن َ ] (اِخ ) رجوع به صالح پیغمبر... شود.
-
صالح نیلی
لغتنامه دهخدا
صالح نیلی . [ ل ِ ح ِ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن حکیم نیلی ... شود.
-
صالح وشقی
لغتنامه دهخدا
صالح وشقی . [ ل ِ ح ِ وَ ش َ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن محمد وشقی ... شود.
-
صالح همدانی
لغتنامه دهخدا
صالح همدانی . [ ل ِ ح ِ هََ م َ ] (اِخ ) رجوع به صالح بن احمدبن محمدبن احمدبن صالح ... شود.
-
صالح آباد
لغتنامه دهخدا
صالح آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دشت طاله ٔ بخش بانه ٔ شهرستان سقز، 18000گزی شمال باختری بانه ، 4000گزی جنوب شوسه ٔ بانه -سردشت . سکنه 20 تن . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
صالح آباد
لغتنامه دهخدا
صالح آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) ده مرکز بخش صالح آباد از شهرستان ایلام ، 54000گزی جنوب باختری ایلام و 56000گزی همدان و 4000گزی خاور شوسه ٔ ایلام به همدان . مختصات جغرافیائی آن بدین شرح است : طول 46 درجه و 11 دقیقه ، عرض 33 درجه و 29 دقیقه و ارتفاع آن 584 گ...
-
صالح آباد
لغتنامه دهخدا
صالح آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان توابع ارسنجان بخش زرقان شهرستان شیراز، 81000گزی خاور زرقان ، 2000گزی راه فرعی کربال به توابع ارسنجان . جلگه ، معتدل و مالاریائی ، سکنه 71 تن . آب آن از قنات ، محصول غلات ، چغندر، تریاک ، شغل اهالی زراعت ، قالی ...
-
صالح آباد
لغتنامه دهخدا
صالح آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان تیلکو بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج ، 47000گزی شمال باختری دیواندره ، 6000گزی شمال شوسه ٔ سقز. کوهستانی سردسیر، سکنه 120 تن ، آب آن از چشمه و رودخانه ، محصول غلات ، حبوبات ، توتون ، لبنیات ، شغل زراعت ، پشم ریسی...