کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صالحیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صالحیة
لغتنامه دهخدا
صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] (اِخ ) شهری قدیم است در مصر، در آخر مدیریه ٔ شرقی در سرزمین رملیة و در مشرق آن راه سلطانی است که مصر را بشام متصل سازد. صالحیه را ملک صالح نجم الدین ایوب بن ملک کامل محمدبن عادل بنا کرد تا مقر لشکریان وی باشد. (منجم العمران از ...
-
صالحیة
لغتنامه دهخدا
صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] (اِخ ) قریه ای است بزرگ بر بن جبل قاسیون از غوطه ٔ دمشق و آن را بازارها وجامع است و قبور جماعتی از صالحین در آنجاست و جماعتی از صالحین نیز بدانجا سکونت دارند و بیشتر ساکنین آن قریه بر مذهب احمدبن حنبل اند. (معجم البلدان ).
-
صالحیة
لغتنامه دهخدا
صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] (اِخ ) قریه ای است نزدیک رها از ارض جزیرة و آن را عبدالملک بن صالح هاشمی خط کشید و حد برآورد. خالد گوید: نزدیک رقه است ... و گوید بطیاس و دیر زکی در آنجاست و آن از فرح انگیزترین مواضعاست و خالدیان در تاریخ موصل آرند که نخست کس ...
-
صالحیة
لغتنامه دهخدا
صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] (اِخ ) نام اصحاب صالح بن عمرو الصالحی و محمدبن شبیب و ابوشمر و غیلان اند که جمع بین ارجاء و قدر کنند و صالحی گویدایمان معرفت به خداست علی الاطلاق چنانکه بدانند جهان را صانعی است و کفر جهل معرفت صانع است و اگر کسی گوید ان اﷲ ثال...
-
صالحیة
لغتنامه دهخدا
صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] (اِخ ) نام پیروان حسن بن صالح بن حی است وآنان را در شمار معتزلة آرند. (کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مواقف ). لیکن صالحیه هر چند در اصول پیرو معتزله اند، آنان را معتزلی نتوان خواند. شهرستانی در ملل و نحل گوید: صالحیه در امر امامت...
-
صالحیة
لغتنامه دهخدا
صالحیة.[ ل ِ حی ی َ ] (اِخ ) محله ای است به بغداد منسوب به صالح بن منصور معروف به صالح مسکین . (معجم البلدان ).
-
واژههای مشابه
-
زاویه ٔ صالحیة
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ صالحیة. [ ی َ ی ِ ل ِ حی ی َ ] (اِخ ) زاویه ای است واقع در سویقه الحجارین (بازارچه حجاران ) حلب و از قدیم ترین زاویه های حلب بشمار میرود و بنوالحلوی عهده دار تولیت آنند. این زاویه زاویه ٔ قادریه نیز خوانده میشود و در قدیم معروف به زاویه بهشنی...
-
جستوجو در متن
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) محلتی بوده است به بغداد. رجوع به صالحیة شود.
-
ابوشمر
لغتنامه دهخدا
ابوشمر. [ اَ ش ِ ] (اِخ ) نام یکی از رؤسای فرقه ٔ صالحیه است .
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن حی . فرزند وی حسن بن صالح مؤسس فرقه ٔ صالحیه از زیدیان است . (سمعانی ص 347).
-
دیر سابر
لغتنامه دهخدا
دیر سابر. [ دَ رِ ب ُ ] (اِخ ) نزدیک بغداد است بین دیهیهای مزرقه و صالحیه . (از معجم البلدان ).
-
زاویه ٔ قادریه
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ قادریه . [ ی َ ی ِ دِ ری ی َ ] (اِخ ) رجوع به زاویه ٔ صالحیه شود.
-
شمریه
لغتنامه دهخدا
شمریه . [ ش ِ ری ی َ ] (اِخ ) یکی از شش فرقه ٔ مذهب مرجئه و پنج فرقه ٔ دیگر عبارتند از: رزامیه ، غیلانیه ، تومنیه ، صالحیه ، جهمیه . (از بیان الادیان و غزالی نامه ذیل ص 80). رجوع به مرجئه و شمری شود.