کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صالحه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صالحه
/sālehe/
معنی
۱. صالح (زن).
۲. (صفت) دارای صلاحیت: دادگاه صالحه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
صالحه
فرهنگ نامها
(تلفظ: sālehe) (عربی) (مؤنث صالح) (زنِ صالح) . ← صالح .
-
صالحه
فرهنگ فارسی معین
(لِ حِ یا حَ) [ ع . صالحة ] (اِفا.) مؤنث صالح . 1 - زن نیکوکار. 2 - عمل نیک ، حسنه . ج . صالحات .
-
صالحه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: صالحَة، جمع: صالِحات] sālehe ۱. صالح (زن).۲. (صفت) دارای صلاحیت: دادگاه صالحه.
-
واژههای مشابه
-
صالحة
لغتنامه دهخدا
صالحة. [ ل ِ ح َ ] (اِخ ) بنت الملقن . یکی از زنان ماهر در حدیث و اخبار و دختر شیخ نورالدین ابوالحسن علی از احفاد ابن الملقن است . مولد او به سال 795 هَ . ق . است و به سال 876 درگذشت . خواهر وی خدیجة بنت الملقن نیز از محدثات معروف است . (قاموس الاعلا...
-
صالحة
لغتنامه دهخدا
صالحة. [ ل ِ ح َ ] (اِخ ) قریه ای است بر طریق مالقه در اندلس که بسیاری از بنی قسیعی از اعیان غرناطه در آن سکونت دارند. (الحلل السندسیة ج 1 ص 295).
-
صالحة
لغتنامه دهخدا
صالحة. [ ل ِ ح َ ] (ع ص ) تأنیث صالح . ج ، صالحات . رجوع به صالح ... شود.
-
حصن صالحة
لغتنامه دهخدا
حصن صالحة. [ ح ِ ن ِ ل ِ ح َ ] (اِخ ) حصنی به اسپانیا. (حلل سندسیه ج 1 ص 123).
-
صالحة للزواج
دیکشنری عربی به فارسی
بالغ , درخور عروسي , تنه شوهر
-
جستوجو در متن
-
درخور عروسی
دیکشنری فارسی به عربی
صالحة للزواج
-
تنه شوهر
دیکشنری فارسی به عربی
صالحة للزواج
-
بالغ
دیکشنری فارسی به عربی
بالغ , بالغ (فعل ماض) , صالحة للزواج , مراهق , ناضج
-
صالحات
لغتنامه دهخدا
صالحات . [ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صالحة.- باقیات صالحات ؛ آثار نیک که از شخص ماند پس از مردن وی .
-
مذکوبة
لغتنامه دهخدا
مذکوبة. [ م َ ب َ ] (ع ص ) زن پارسا. (منتهی الارب ). صالحه . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).