کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صالحات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صالحات
لغتنامه دهخدا
صالحات . [ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صالحة.- باقیات صالحات ؛ آثار نیک که از شخص ماند پس از مردن وی .
-
صالحات
واژهنامه آزاد
کار خوب
-
واژههای مشابه
-
صَّالِحَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
کارهاي نيک -کارهاي شايسته(وقتي که "ال" در ابتداي آن قرار گيرد معني "همه کارهاي نيک" نيز مي دهد)
-
صالحات و باقیات
فرهنگ گنجواژه
آثار نیکو، در اصل صالحات باقیات است.
-
واژههای همآوا
-
صَّالِحَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
کارهاي نيک -کارهاي شايسته(وقتي که "ال" در ابتداي آن قرار گيرد معني "همه کارهاي نيک" نيز مي دهد)
-
جستوجو در متن
-
باقیات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ باقیَه] bāqiyāt = باقی〈 باقیاتِ صالحات: کارهای خوب و آثار خوب که از انسان باقی بماند.
-
باقیات
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص . اِ.) جِ باقیه . ؛ ~ صالحات عمل های نیک ، کارهای نیکو.
-
صالحة
لغتنامه دهخدا
صالحة. [ ل ِ ح َ ] (ع ص ) تأنیث صالح . ج ، صالحات . رجوع به صالح ... شود.
-
صالحه
فرهنگ فارسی معین
(لِ حِ یا حَ) [ ع . صالحة ] (اِفا.) مؤنث صالح . 1 - زن نیکوکار. 2 - عمل نیک ، حسنه . ج . صالحات .
-
حکیمه ٔ دمشقیه
لغتنامه دهخدا
حکیمه ٔ دمشقیه . [ ح َ م َ ی ِ دِ م َ قی ی َ ] (اِخ ) یکی از صالحات مشهور بزهد و تقوی و علم و عرفان اسلام است . وی استاد رابعه ٔ شامیه است .
-
عدل فرمای
لغتنامه دهخدا
عدل فرمای . [ ع َ ف َ ] (نف مرکب ) آنکه دستور بعدل دهد. مرد عادل و مجری عدالت : رأی جهان آرای مشکل گشای عدل فرمای شاه را بر کلمات صالحات بنده التفاتی نیست . (سندبادنامه ص 161).دستور عدل فرمای صائب رای گفت . (سندبادنامه ص 154).
-
جفار
لغتنامه دهخدا
جفار. [ ج ِ ] (اِخ ) آبی است مر بنی تمیم را که ضبه آنرا ادعا میکند. (معجم البلدان ) : و هم وردوا الجفار علی تمیم و هم اصحاب یوم عکاظ انی ...شهدت لهم مواطن صالحات تنبیهم بود الصدر منی .نابغه ٔ ذبیانی (از عقد الفرید ج 6 ص 133).