کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صاغ
لغتنامه دهخدا
صاغ . (ترکی ، ص ) خوب . (النقود العربیه ص 179).
-
صعق
لغتنامه دهخدا
صعق . [ ص َ / ص َ ع َ ] (ع مص ) بیهوش گردیدن . (منتهی الارب ). بیهوش شدن . (بحر الجواهر) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). بیهوش شدن و مردن . (دهار). بیهوش شدن و بمردن . (مصادر زوزنی ). || در اصطلاح صوفیه مرتبه ٔ فنا است در حق . کذا فی کشف اللغات و فی الجرجا...
-
صعق
لغتنامه دهخدا
صعق . [ ص َ ع َ ] (اِخ ) آبی است بجنب مردمة بر جانب راست آن و آن بیست چشمه است و بنی سعیدبن قرط از بنی ابی بکربن کلاب را بود. (معجم البلدان ).
-
صعق
لغتنامه دهخدا
صعق . [ ص َ ع َ ] (ع اِمص ) سختی آواز. (اقرب الموارد). || (اِ) آواز سخت . (منتهی الارب ). || صدمه . (منتهی الارب ). مرگ . (اقرب الموارد).
-
صعق
لغتنامه دهخدا
صعق . [ ص َ ع ِ ] (ع ص ) آنکه بشنیدن آواز سخت بیهوش گردیده باشد. || منتظر و متوقع صاعقه از شدت هول . || مرد سخت آواز. (منتهی الارب ).
-
صعق
لغتنامه دهخدا
صعق . [ ص ُ ] (اِخ ) نصر گوید: آبی است مر بنی سلمةبن قشیر را. (معجم البلدان ).
-
صعق
لغتنامه دهخدا
صعق . [ ص ُ ع ِ / ص ِ ع ِ ] (اِخ ) دلاوری بود بنی کلاب را. (منتهی الارب ).
-
صعق
لغتنامه دهخدا
صعق .[ ص َ ع ِ ] (اِخ ) لقب خویلدبن نفیل . (منتهی الارب ).
-
ثاغ
لغتنامه دهخدا
ثاغ . (ع اِ) ما بالدار ثاغ ِ و لا راغ ؛ در خانه کسی نیست . در دار دیّاری نیست .
-
ساق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] sāq ۱. (زیستشناسی) قسمتی از پای انسان از زانو تا مچ؛ ساق پا.۲. (زیستشناسی) تنۀ درخت.۳. (زیستشناسی) = ساقه۴. (ریاضی) هریک از دو خط زاویه.〈 ساق عروس: ‹ساق عروسان› نوعی شیرینی که با آرد، شکر، و روغن به شکل ساق درست میکردند.
-
سَاقٍ
فرهنگ واژگان قرآن
ساق -از زير زانو تا مچ پا (در عبارت "يوم يکشف عن ساق" تعبير برداشتن حجاب يا کشف از ساق کنايه اي است براي نشان دادن نهايت درجه شدت و سختي ، چون وقتي انسان به سختي دچار زلزله يا سيل يا گرفتاري ديگر ميشود ، شلوار را بالا کشيده کمر را ميبندد ، تا بهتر و...
-
صَعِقَ
فرهنگ واژگان قرآن
مُرد(از صعقة است که به معناي مرگ و بيهوشي و از کار افتادن حواس و بطلان ادراک ميباشد )
-
ساغ
واژهنامه آزاد
راست