کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صادق العهد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صادق گیلانی
لغتنامه دهخدا
صادق گیلانی . [ دِ ق ِ ] (اِخ ) او راست : هدایة الراوی الی الفاروق المداوی للعجز عن تفسیر البیضاوی . (کشف الظنون ). و حاجی خلیفه در ذیل عنوان انوار التنزیل گوید: و از جمله ٔ حواشی تفسیر بیضاوی یکی حاشیه ٔ شیخ محمودبن حسین افضلی حاذقی مشهور به صادقی گ...
-
صادق محمد
لغتنامه دهخدا
صادق محمد. [ دِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی ساقزی . او راست : صرةالفتاوی که بسال 1059 هَ. ق . از تألیف آن فراغت یافته است . (کشف الظنون ).
-
صادق محمدپاشا
لغتنامه دهخدا
صادق محمدپاشا. [ دِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) رجوع به محمدپاشا صادق شود.
-
صادق هدایت
لغتنامه دهخدا
صادق هدایت . [ دِ ق ِ هَِ ی َ ] (اِخ ) وی فرزند اعتضادالملک و از خاندان اشراف ایران است . پدران وی پیوسته شاغل مقامات عالی دولتی و مناصب نظامی بودند. صادق در 28 بهمن 1281 هَ . ش . در تهران تولد یافت . او بیشتر عمر خود را در تهران بسر برد و طولانی تری...
-
صادق آباد
لغتنامه دهخدا
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان خفرک بخش زرقان شهرستان شیراز، 58000گزی شمال خاوری زرقان کنار راه فرعی سیدان به محمودآباد. سکنه 34 نفر. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
صادق آباد
لغتنامه دهخدا
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از بخش روانسر شهرستان سنندج ، 7000گزی باختر روانسر و 4000گزی باختر راه اتومبیل رو روانسر به پاوه . دامنه ، سردسیر، سکنه 247 تن ، سنی ، آب آن از چشمه ٔ بزرگ ، محصول آن غلات ، برنج ، پنبه ، چغندر قند، صیفی و شغل اهالی زراعت...
-
صادق آباد
لغتنامه دهخدا
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آزادوار بخش جغتای شهرستان سبزوار، 52000گزی شمال باختری جغتای ، 4000گزی شمال راه آهن . جلگه ،معتدل ، سکنه 270 تن ، آب آن از قنات ، محصول آنجا غلات ، پنبه ، زیره و شغل اهالی زراعت ، مالداری ، قالیچه بافی . راه اتو...
-
صادق آباد
لغتنامه دهخدا
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیضای بخش اردکان شهرستان شیراز، 73000گزی جنوب خاوری اردکان ، 2000گزی راه فرعی بیضا به زرقان . جلگه ، معتدل ومالاریائی ، سکنه 161 تن شیعه ، فارسی زبان ، آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، چغندر، تریاک ، شغل اهالی ...
-
صادق آباد
لغتنامه دهخدا
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان جلگه افشار دوم بخش اسدآباد شهرستان همدان ، 20000گزی جنوب باختری قصبه ٔ اسدآباد، 1000گزی باختر راه فرعی اسدآباد به لک لک . سکنه 37 نفر. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
صادق آباد
لغتنامه دهخدا
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حسین آباد بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج ، 40000گزی جنوب خاوری دیواندره و 3000گزی خاور راه شوسه ٔ سنندج به دیواندره . کوهستانی ، سردسیر، سکنه 108 تن . آب از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات ، حبوبات و لبنیات و شغل ا...
-
صادق آباد
لغتنامه دهخدا
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان آباده ، 1500گزی جنوب خاوری آباده و شوسه ٔ شیراز به اصفهان . جلگه ، معتدل ، سکنه 200 نفر، شیعه ، فارسی زبان ، آب آن از قنات ، محصول آن غلات ، صیفی جات ، شغل اهالی زراعت ، صنعت دستی قالی و...
-
صادق آباد
لغتنامه دهخدا
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار، 18000گزی شمال باختری خسروآباد کنار رودخانه ٔ سراب شهرک . تپه ماهور، سردسیر، سکنه 260 تن ، شیعه ، فارسی زبان ، آب آن از چشمه ، محصول آن غلات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت ، گله داری ، صنایع د...
-
صادق آباد
لغتنامه دهخدا
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خیر بخش اصطهبانات شهرستان فسا، 22000گزی شمال باختری اصطهبانات کنار راه فرعی خرامه به نی ریز. جلگه ، معتدل و مالاریائی ، سکنه 55 تن ، آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، تریاک ، دانه های روغنی . شغل اهالی زراعت . (...
-
صادق آباد
لغتنامه دهخدا
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان صغاد بخش مرکزی شهرستان آباده ، 36000گزی باختر آباده ، دامنه ٔ کوه چکاب کنار راه فرعی آباده به صغاد. معتدل ، سکنه 200 تن ، شیعه ، فارسی زبان ، آب آن از قنات و محصول آن غلات ، گردو، بادام ، شغل اهالی زراعت و باغبا...
-
صادق آباد
لغتنامه دهخدا
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج ، 50000گزی جنوب خاوری سنندج و 4000گزی جنوب باشماق . جلگه ، سردسیر، سکنه 80 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو. صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم و گل...