کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صادق آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صادق آباد
لغتنامه دهخدا
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه اصفهان به نائین میان تودشک و صدرآباد در 102000گزی اصفهان .
-
صادق آباد
لغتنامه دهخدا
صادق آباد. [ دِ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس ، 9000گزی جنوب باختری طبس ، سر راه مالرو عمومی طبس به خداآفرین . جلگه ، گرمسیر، سکنه 12 تن . آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، پنبه ، تریاک ، شغل اهالی زراعت است و راه مالرو. (از فرهنگ...
-
صادق آباد
لغتنامه دهخدا
صادق آباد. [دِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جلگاه بخش کوهک شهرستان جهرم ، 7000گزی شمال خاوری جهرم ، 2000گزی خاور شوسه ٔ جهرم به شیراز. سکنه 14 نفر. این قریه را باغ هنر نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
صادق آباد
واژهنامه آزاد
یکی از روستاهای زیبای حاشیۀ رودخانۀ زاینده رود از توابع بخش هوره و شهرستان سامان در استان چهارمحال و بختیاری، با قدمت حدود 800 سال. این روستا در ارتفاع 2017 متری از سطح دریا وافع شده، جمعیت آن 620 نفر (سرشماری سال 1390) است که شغل اصلی آن ها کشاورزی ...
-
واژههای مشابه
-
صَادِقٌ
فرهنگ واژگان قرآن
راست - راست گو
-
علی صادق
لغتنامه دهخدا
علی صادق . [ ع َ دِ ] (اِخ ) بای تونس . رجوع به علی تونسی شود.
-
فجر صادق
لغتنامه دهخدا
فجر صادق . [ ف َ رِ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بام پهنا. فجر دوم . فجر ثانی . رجوع به فجر شود.
-
صبح صادق
لغتنامه دهخدا
صبح صادق . [ ص ُ ح ِ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بام دوم . بام پهنا. صبح دوم . صبح راست . فجر دوم ، مقابل صبح کاذب و صبح نخست : چون صبح صادق بردمد میر مرااو می دهدجامی به دستش برنهد از چشمه ٔ معمودیه . منوچهری .یعنی ز صبح صادق انعام شمس دین از شرم س...
-
جعفر صادق
لغتنامه دهخدا
جعفر صادق . [ ج َ ف َ رِ دِ ] (اِخ ) (امام ) ششمین از ائمه ٔ شیعه ٔ اثناعشریه . رجوع به صادق در همین لغت نامه شود.
-
صاف صادق
لغتنامه دهخدا
صاف صادق . [ دِ ] (ص مرکب ، از اتباع ) صاف ساده . بی ریا. بی حیله و مکر. || احمق .
-
صادق ادرنوی
لغتنامه دهخدا
صادق ادرنوی . [ دِ ق ِ اَ دِ ن َ ] (اِخ ) او راست دیوانی به ترکی .
-
صادق بیدگلی
لغتنامه دهخدا
صادق بیدگلی . [ دِ ق ِ گ ُ ] (اِخ ) وی از مردم کاشان است و از سادات ذیشان . سیدعبدالرحیم مازندرانی متخلص به منصف در تذکره ٔ خود (تذکره ٔ منصف ) او را از معاصرین خوانده . صادق قصیده ای در مدح خاقان مغفور گفته و از آن قصیده است :شکفت چون رخ جانان بطرف ...
-
صادق سمرقندی
لغتنامه دهخدا
صادق سمرقندی . [ دِ ق ِ س َ م َق َ ] (اِخ ) وی از مردم سمرقند و از احفاد شمس الائمه ٔحلوانی و از شاگردان احمد جندی و از مشاهیر علما و فضلاست . پس از عزیمت به حجاز و ادای فریضه ٔ حج به هندوستان رفت و به خواهش سپهسالار بیرام خان در لاهور اقامت جست و به...
-
صادق شنوان
لغتنامه دهخدا
صادق شنوان . [ دِ ؟ ] (اِخ ) او راست : کتاب النخبة السنیة فی الاصول الهندسیة، چ مصر (1303 هَ . ق .). وی بسال 1885 م . درگذشت . (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1181).
-
صادق فحام
لغتنامه دهخدا
صادق فحام . [ دِ ق ِ ف َح ْ حا ] (اِخ ) (سید...) اعرجی نجفی . وی از خانواده ٔ اعرجی مقیم نجف است و در مشهد سکونت جست و هم بدانجا بسال 1204 هَ . ق . درگذشت . او را مؤلفاتی است که از آن جمله است : «شرح شواهد قطرالندی » و«حاشیه ای بر شرح قطر». او استاد...