کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صادقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صادقه
/sādeqe/
معنی
= صادق
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
صادقه
لغتنامه دهخدا
صادقه . [ دِ ق َ ] (ع ص ) تأنیث صادق .- رؤیای صادقه ؛ خواب راست .
-
صادقه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: صادقَة] [قدیمی] sādeqe = صادق
-
جستوجو در متن
-
رؤیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ro[w]yā, ro'yā ۱. آنچه شخص در خواب میبیند.۲. آنچه واقعیت ندارد.〈 رؤیای صادق (صادقه): حقایقی که در خواب دیده میشود.
-
کاذبه
لغتنامه دهخدا
کاذبه . [ ذِ ب َ ] (ع ص ) تأنیث کاذب ، شهوت کاذبه مقابل شهوت صادقه . زن دروغگو، خاطئه . || (اِ) دروغ : و قوله تعالی « : لیس لوقعتها کاذبة» (قرآن 2/56). هو اسم یوضع موضع المصدر کالعافیة و العاقبة.
-
خروب
لغتنامه دهخدا
خروب . [ خ َرْ ] (اِخ ) اسم موضعی است . (معجم البلدان ) (منتهی الارب ) : امست امامةصمتی ماتکلمنی مجنونة ام احسّت اهل خروب مرت براکب سلهوب فقال لهاضری الجمیح و مسّیه بتعذیب ولو اصابت لقالت وَهْی َ صادقةان الریاضة لاتنضیک کالشیب .(از معجم البلدان ).
-
رؤیا
لغتنامه دهخدا
رؤیا. [ رُءْ ] (ع اِ) خواب دیدن . (دهار) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). خواب که دیده شود. ج ، رُؤی ̍. (منتهی الارب ). آنچه در خواب بینند. ج ، رؤی . (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). هرآنچه در خواب بینند. بخج...
-
جمال الدین اصفهانی
لغتنامه دهخدا
جمال الدین اصفهانی . [ ج َ لُدْ دی ن ِ ا ف َ ] (اِخ ) (سید ...) یکی از وعاظ دانشمند و رهبران صدر مشروطیت با جثه ٔ خرد و با بیانی سخت دل نشین و ایمانی تمام بآزادی چنانکه سخت ترین دلها با بیان او مانند موم نرم بود. وی قریب 20 سال در شهرهای مختلف مانند ...
-
واقع
لغتنامه دهخدا
واقع. [ ق ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از وقوع . رجوع به وقوع شود. || حاصل . (اقرب الموارد). || آنکه سنگ آسیا را نقر کند. || مرغ که بر درخت باشد یا لانه گرفته باشد. (اقرب الموارد). || مرغ فرود آینده از هوا. (منتهی الارب ) (آنندراج ).- نسر واقع . رجوع به ذیل ...
-
راستین
لغتنامه دهخدا
راستین . (ص نسبی ) مقابل کج . مقابل خم . (آنندراج ). مستقیم . راست : ز فرزند زهرا و حیدر گرفتم من این سیرت راستین محمد. ناصرخسرو.در هر قدم که می نهد آن سرو راستین حیف است اگر بدیده نروبند راه را. سعدی . || واقعی . حقیقی : ای شهریار راستین ای پادشاه د...
-
اندا
لغتنامه دهخدا
اندا. [ اَ ] (اِ مص ) گلابه و کاه گل بر بام و دیوار مالیدن . (برهان قاطع) (هفت قلزم ). گلاوه و کاهگل بر دیوار و بام مالیدن . (انجمن آرا) (آنندراج ). مالیدن کاه و گلابه بود بر دیوار. (فرهنگ جهانگیری ). کاه گل کردن . (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤید الفضلاء) ...
-
مکاشفه
لغتنامه دهخدا
مکاشفه . [ م ُ ش َ ف َ / ش ِ ف ِ ] (از ع ، مص ) دشمنی آشکارا کردن و جنگ برملا کردن . (غیاث ). مکاشفة. مکاشفت : چون قطران با وی بود گفتم نباید که در میدان مکاشفه و مجادله افتد. (سمک عیار، ج 1 ص 182). و رجوع به مکاشفت و مکاشفة شود. || (اصطلاح تصوف ) ظا...
-
مغالطه
لغتنامه دهخدا
مغالطه . [ م ُ ل َ طَ / ل ِ طِ ] (از ع ، اِمص ) مغالطة. مغلطه با همدیگر. (ناظم الاطباء). و رجوع به مغالطة شود. || (اصطلاح منطق ) عبارت است از قیاس که فاسد باشد به واسطه ٔ اختلال شرطی معتبر در انتاج به حسب کمیت یا کیفیت یا از جهت صورت یا ماده . (نفایس...
-
ظن
لغتنامه دهخدا
ظن . [ ظَن ن ] (ع مص ، اِمص ) پنداشت . گمان . ارتیاب . یعنی طرف راجح از دو طرف اعتقاد غیرجازم . (منتهی الارب ). حدس . || گمان بردن . || به درستی دانستن . دانستن . اعتقاد محکم . قوله تعالی : ظن داود (قرآن 24/38)؛ أی علم و ایقن . و لغت از اضداد است . ...
-
ثابت
لغتنامه دهخدا
ثابت . [ب ِ ] (اِخ ) ابن قرةالحرّانی . مکنی به ابی الحسن . یکی از مردم حران . او در ایام معتضدباﷲ عباسی ببغداد رفت و بمطالعه ٔ علوم حساب و هندسه و هیئت و نجوم و منطق مشغول گشت . ولادت او در 221 هَ . ق . به حرّان و وفات وی بسال 288 بود. ثابت از مترجمی...