کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صادر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صادر شدن
دیکشنری فارسی به عربی
قضية
-
حکم صادر کردن
واژگان مترادف و متضاد
رای دادن، حکم کردن، حکم دادن، تصمیم گرفتن
-
امتیازنامه صادر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
دستور
-
گواهی صادر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شهادة
-
دستور تخلیه صادر کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أمَرَ بالاخْلاءِ
-
اجازه نامه جا و خوراک صادر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ملاحظة
-
قبل (در حالت صفت همیشه دنبال اسم میاید)() صادر شدن
دیکشنری فارسی به عربی
مضي
-
واژههای همآوا
-
سادر
لغتنامه دهخدا
سادر. [ دِ ] (ع ص )بی باک . (مهذب الاسماء). آنکه باک ندارد از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کسی است که جد و اهتمام در کار نکند و به بی پروائی کار کند. (شرح قاموس ) (اقرب الموارد). || بی غم و خیره و شوخ چشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بی غم . (شم...
-
جستوجو در متن
-
extradosed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صادر شده
-
سلب مالکیت کردن از
دیکشنری فارسی به عربی
صادر
-
از تملک در اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
صادر
-
issuing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صدور، صادر کردن، بیرون آمدن، خارج شدن، صادر شدن، انتشار دادن، رواج دادن، فرستا دن
-
لَا يُقْضَىٰ عَلَيْهِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
نه فرمان مرگشان صادر مىشود - فرمان مرگشان صادر نمىشود
-
محکوم به
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] (حقوق) mahkumonbeh آنچه در مورد آن حکم صادر شده.