کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صابون پزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صابون زدن
دیکشنری فارسی به عربی
رغوة , صابون
-
آب صابون
لهجه و گویش تهرانی
پسمانده شستشو با صابون
-
لیف و صابون
لغتنامه دهخدا
لیف و صابون . [ ف ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مجازاً اختلاط نانواخت : ربط اغیار و ناصحان فرخ همچو تألیف لیف و صابون است .محسن تأثیر (از آنندراج ).
-
گرد صابون قوی
دیکشنری فارسی به عربی
منظف
-
صابون به دل زدن
لهجه و گویش تهرانی
امید بستن
-
صابون پز خانه
لهجه و گویش تهرانی
محله ای از تهران نزدیک خ. مولوی
-
شکم صابون زدن
لهجه و گویش تهرانی
بخود نوید دادن
-
شکم را صابون زدن
واژهنامه آزاد
به خود وعده خوش(خوب) دادن.
-
صابون کسی به جامه خوردن
لهجه و گویش تهرانی
شناختن فرد(منفی)
-
جستوجو در متن
-
پزی
لغتنامه دهخدا
پزی . [ پ َ ] (حامص ) مزید مؤخر که بدنبال بعض کلمات آید از فعل پختن و به کلمه معنی عَمَل پختن و محل پختن دهد: آجرپزی . کوره پزی . صابون پزی . کله پزی . شیرینی پزی . حلواپزی .
-
lye
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیرین، اب قلیایی، قلیاب صابون پزی
-
شخار
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِ.) 1 - قلیایی که از اشنان گرفته می شود و در صابون پزی به کار می رود. 2 - نوشادر.
-
بوغاضة
لغتنامه دهخدا
بوغاضة.[ ض َ ] (ع اِ) آب قلیایی که از ریختن آب گرم بر وی رختی که پوشیده از ورقه ٔ قلیا و خاکستر باشد، فراهم می آید. تیزآب صابون پزی . ماءالراس . (دزی ج 1 ص 128).
-
پیندیگب
لغتنامه دهخدا
پیندیگب . [ گ ِ ] (اِخ ) قصبه ای است در ایالت روال پیندی (راول پیندی ) از خطه ٔ پنجاب پاکستان در دامنه ٔ کوه خان مراد. کنار نهر سیل .دارای کارخانه های منسوجات و صابون پزی . نوعی از اسب نیز در آن حدود تربیت میشود. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
فیروزآباد
لغتنامه دهخدا
فیروزآباد. (اِخ ) قصبه ٔ دهستان میبد بخش اردکان شهرستان یزد که دارای 3597 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و پنبه است . کار دستی مردم صابون پزی و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).