کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صابونی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
سابونی
لغتنامه دهخدا
سابونی . (ص نسبی ) نسبت به نوعی از درخت خرنوب . رجوع به دزی ج 1 ص 620 شود.
-
جستوجو در متن
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) عبدالرحمن صابونی . رجوع به اسماعیل بن عبدالرحمن ... صابونی شود.
-
saponaceous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صابون دار، صابونی، لیز
-
saponified
دیکشنری انگلیسی به فارسی
saponified، تبدیل بصابون کردن، صابونی شدن
-
saponifying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
saponifying، تبدیل بصابون کردن، صابونی شدن
-
saponify
دیکشنری انگلیسی به فارسی
saponify، تبدیل بصابون کردن، صابونی شدن
-
soapworts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صابون، غاسول صابونی
-
soapiest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صابون، صابونی، صابون دار
-
soapy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صابون، صابونی، صابون دار
-
soapwort
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صابون زدن، غاسول صابونی
-
کمال الدین
لغتنامه دهخدا
کمال الدین . [ ک َ لُدْ دی ] (اِخ ) عبدالرزاق بن احمدبن محمد مکنی به ابن صابونی و ابن فوطی . رجوع به ابن صابونی و ابن فوطی شود.
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد.[ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن احمد صابونی ... رجوع به ابن صابونی محمدبن احمد و الاعلام زرکلی ج 3 ص 850 شود.
-
ابن فوطی
لغتنامه دهخدا
ابن فوطی . [ اِ ن ُ ف ُ وَ ] (اِخ ) رجوع به ابن صابونی شود.
-
جاصابونی
لغتنامه دهخدا
جاصابونی . (اِ مرکب ) جای صابونی . ظرفی که در آن صابون میگذارند. محل مخصوص صابون .