کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ص
/s/
معنی
هفدهمین حرف الفبای فارسی؛ صاد. Δ در حساب ابجد: «۹۰ ».
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ص
فرهنگ فارسی معین
(حر.) هفدهمین حرف از الفبای فارسی برابر عدد 90 در حساب ابجد. این حرف در لغات اصیل فارسی یافت نمی شود و خاص لغات مأخوذ از عربی یا زبان های دیگر و یا مبدل لغات فارسی (صد = سد، شصت = شست ) است .
-
ص
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) نشانة اختصاری و رمز «صلی اللّه علیه ». گاه آن را به صورت ص . نویسند.
-
ص
لغتنامه دهخدا
ص . (حرف ) حرف چهاردهم از حروف هجاء عرب و هفدهم از الفباء فارسی و هیجدهم از حروف ابجد و در حساب جُمَّل آن را به نود دارند. || این حرف در لغت فرس نیامده لیکن گاهی برای رفع اشتباه با کلمات مشابه «س » را «ص » نویسند و «س » خوانند: صد «سد»، شصت «شست ». |...
-
ص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حرف) s هفدهمین حرف الفبای فارسی؛ صاد. Δ در حساب ابجد: «۹۰ ».
-
ص
فرهنگ واژگان قرآن
از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده که " ص " نام چشمهاي است که از زير عرش ميجوشد ، و همين صاد بود که رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) در معراج از آن وضو گرفت ، و جبرئيل روزي يکبار داخل آن ميشود و در آن فرو ميرود ، و سپس...
-
واژههای مشابه
-
غیر قابل استخلا ص
دیکشنری فارسی به عربی
لايعوض
-
خلا ص کردن (از درد و رنج و عذاب)
دیکشنری فارسی به عربی
اشعر بالارتياح
-
ترکیب روغنی سنگین بفرمول 3(2 )ص 3ح5
دیکشنری فارسی به عربی
نتروجليسرين
-
واژههای همآوا
-
ث
فرهنگ فارسی معین
(حر.) پنجمین حرف از الفبای فارسی است که در حساب ابجد برابر 500 می باشد. این حرف در واژه های فارسی وجود ندارد. اما در اوستایی و پارسی باستان وجود داشته .
-
س
فرهنگ فارسی معین
(حر.) حرف پانزدهم از الفبای فارسی ، برابر با عدد 60 در حساب ابجد.
-
س
لغتنامه دهخدا
س . (حرف ) صورت حرف پانزدهم است از حروف الفبای فارسی پس از «ژ» و پیش از «ش »، و حرف دوازدهم از الفبای عرب پس از «ز» و پیش از «ش »، و حرف پانزدهم از الفبای ابجدی پس از «ن » و پیش از «ع ». و نام آن سین است و آن را سین مهمله نامند. و بحساب جُمّل آن را ش...
-
س
لغتنامه دهخدا
س . [ س َ ] (ع حرف ) حرف مضارعه در اول افعال عرب ، معنی نزدیکی زمان وقوع فعل را در آینده دهد چون : سیأتی . سیکون .
-
ث
لغتنامه دهخدا
ث . (ع حرف ) حرف چهارم است از حروف هجای عرب و حرف پنجم از هجای فارسی و صوت آن سین است آنگاه که زبان در میان دندانها درآرند. یا اصوت ثتای یونانی میان حرف ت و ج و نام آن ثاء است و چهاردهمین از حروف جُمَّل و آنرا به پانصد دارند و در حساب ترتیبی نماینده ...