کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عمل ،()ش زیاد شده
لهجه و گویش تهرانی
میزان مصرف مواد مخدر در یک نوبت
-
تلا ش وجستجو برای علیق
دیکشنری فارسی به عربی
علف
-
لا مپ پرنور فلا ش عکاسی
دیکشنری فارسی به عربی
ضوء الکاميرا
-
جستوجو در متن
-
عششة
لغتنامه دهخدا
عششة. [ ع ِ ش َ ش َ ] (ع اِ) ج ِ عش ّ [ ع ُش ش / ع َش ش ] . رجوع به عش ّ شود.
-
هرشه
فرهنگ فارسی معین
(هَ شَ یا ش ) (اِ.) چنگال .
-
عاشق پیشه
لغتنامه دهخدا
عاشق پیشه . [ ش ِ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) کسی که کار او عاشقی است .
-
ششه
فرهنگ فارسی معین
(شَ شَ یا ش ش ) (اِمر.) شش روز بعد از عید رمضان ، که روزه داشتن در آن شش روز سنت است .
-
جش
لغتنامه دهخدا
جش . [ ج َش ش / ج ُش ش ] (اِخ ) نام شهری است میان صور و طبریه بجانب دریا. (معجم البلدان ).
-
شفاشف
لغتنامه دهخدا
شفاشف . [ ش َ ش ِ / ش ُ ش ِ ] (ع اِمص ) حدت تشنگی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
آخشمه
فرهنگ فارسی معین
(شُ یا شَ مِ) ( اِ.) آخسمه .
-
شدکار
فرهنگ فارسی معین
(شُ یا ش ) (اِ.) نک شدیار.
-
شو
فرهنگ فارسی معین
(شُ یا شَ) (اِ.) شب ، لیل .
-
شنب
فرهنگ فارسی معین
(شَ یا شُ) (اِ.) گنبد، قبه .
-
گواشه
لغتنامه دهخدا
گواشه . [ گ َ ش َ / ش ِ ] (اِ) رجوع به گواش شود.
-
هزارپیشه
لغتنامه دهخدا
هزارپیشه . [ هََ/ هَِ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) رجوع به هزاربیشه شود.