کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شی ا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
یِى شِى
لهجه و گویش بختیاری
yey-šei یک شاهى (برابر با پنج دینار).
-
بام شی
واژهنامه آزاد
گربه حیوانی که بیشتر به بام می رود بام شی
-
بام شی
واژهنامه آزاد
گربه
-
شی موکونی
واژهنامه آزاد
(همدانی) چی کار می کنی؟ در چه حالی؟ احوالت چطوره؟
-
شی واره
واژهنامه آزاد
همانند شیء تبدیل شده به شیء (کسی یا چیزی)
-
مادر شی
واژهنامه آزاد
(تلفظ:madare she) نوعی لولو برای ترساندن کودکان.
-
شی وارگی
واژهنامه آزاد
همچون شیء تبدیل شدن به شیء (کسی یا چیزی) شیءوارگی افراد درجایی مثال:خانه عروسک، یک مجموعه از تمثیل هایی درموردِ شیء وارگی ومطیع سازیِ زنان بود
-
OO languages
زبانهای شیءگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] زبانهای برنامهنویسی که دارای ویژگیهای لازم برای پیادهسازی طرحهای شیءگرا هستند
-
initial object, cofinal object
شیء آغازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] شیئی مانند e در یک رسته که به ازای هر شیء Y در آن رسته (e, y)Hom دقیقاً یک عضو داشته باشد
-
final object, terminal object
شیء پایانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] شیئی مانند 'e در یک رسته که به ازای هر شیء X در آن رسته ('Hom (X, e دقیقاً یک عضو داشته باشد
-
شی طوپ بالا
لغتنامه دهخدا
شی طوپ بالا. [ پ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان . سکنه ٔ آن 90 تن . آب از چشمه . محصول آن غلات و پشم و انار و خرما و لبنیات . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
شی طوپ پائین
لغتنامه دهخدا
شی طوپ پائین . [ پ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان . سکنه ٔ آن 100 تن . آب از چشمه . محصول آن غلات و پشم و لبنیات . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
لقشی صامکون شی
لغتنامه دهخدا
لقشی صامکون شی . [ ل ُ ] (معرب ، اِ مرکب ) و قاضی القضاة [ فی الصین ] یقال له لقشی صامکون شی . (اخبار الصین و الهند ص 17 س 9).
-
خلیل زاغه شی
لغتنامه دهخدا
خلیل زاغه شی . [ خ َ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ساری سوباساز بخش پلدشت شهرستان ماکو، دارای 120 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است . این ده قشلاق ایل میلان می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
متلا شی شدن یاکردن
دیکشنری فارسی به عربی
تحلل