کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیگار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیگار
/šigār/
معنی
۱. بیکار.
۲. (اسم) کار بیمزد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیگار
لغتنامه دهخدا
شیگار. (اِ) کار فرمودن باشد بی اجرت و مزد. (برهان ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ جهانگیری ). کار فرمودن بی اجرت و مزد باشد، و این اصلی نیست بلکه یاء ممال الف است که همان شاگار است . (آنندراج ).
-
شیگار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹شاکار› [قدیمی] šigār ۱. بیکار.۲. (اسم) کار بیمزد.