کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیک
/šik/
معنی
۱.دارای لباس و ظاهر آراسته؛ خوشپوش.
۲. (صفت) زیبا و لوکس: خانهٴ شیک.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دلپذیر، زیبا، فانتزی، قشنگ، لوکس
دیکشنری
a la mode, chic, dapper, de rigueur, dressy, fashionable, mod, natty, rakish, sleek, smart, spruce, style, stylish, swinger, swinging
-
جستوجوی دقیق
-
شیک
واژگان مترادف و متضاد
دلپذیر، زیبا، فانتزی، قشنگ، لوکس
-
شیک
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (ص .)1 - زیبا، قشنگ . 2 - ظریف . ؛ ~ و پیک بسیار مرتب و آراسته .
-
شیک
لغتنامه دهخدا
شیک . (ص ) شل را گویند یعنی دست و پای که در آن گیرایی و قدرت رفتار نباشد. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (برهان ) : چون برافروزی رخ از باده کله سازی یله دستهایم شیک گردد پایهایم شیشله . بلعمی .|| سست و کاهل و ناتوان . (ناظم الاطباء).
-
شیک
لغتنامه دهخدا
شیک . (فرانسوی ، ص ) واژه ٔ فرانسوی ، در فارسی به معنی خوش لباس و دارای سر و وضع مرتب بکار می رود. گاه نیز این صفت را برای اشیاء زیبا و جالب توجه بکار می برند: خانه ٔ شیک ، مبل شیک و غیره . (فرهنگ لغات عامیانه ). زیبا. قشنگ . ظریف . || نیکوجامه . (فر...
-
شیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی: chic] šik ۱.دارای لباس و ظاهر آراسته؛ خوشپوش.۲. (صفت) زیبا و لوکس: خانهٴ شیک.
-
شیک
دیکشنری فارسی به عربی
اناقة , انتفاخ , انيق , عصري
-
واژههای مشابه
-
شیک پوش
لغتنامه دهخدا
شیک پوش . (نف مرکب ) شیک پوشنده . آنکه همیشه لباسهای پاکیزه و زیبا و گرانبها و مدروز پوشد. که جامه های او با برش و دوخت و قماش و نسیجی اعلاست . که عادتاً جامه ٔ شیک پوشد. (یادداشت مؤلف ).
-
شیک پوشی
لغتنامه دهخدا
شیک پوشی . (حامص مرکب ) عمل و کیفیت شیک پوش . (فرهنگ فارسی معین ). صفت و کار شیک پوش . پوشیدن لباسهای زیبا و مرتب و مدروز. رجوع به شیک پوش شود.
-
شیک پوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [فرانسوی. فارسی] šikpuš ویژگی کسی که همواره لباس مرتب و خوشدوخت میپوشد.
-
شیک و پیک
لغتنامه دهخدا
شیک و پیک . [ ک ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) مرکب از شیک فرانسوی و پیک که مستقلاً معنی ندارد: شیک و پیک و مشتی . پیک از توابع شیک است . (یادداشت مؤلف ). اما این دو کلمه با هم معمولاً به صورت صفت برای اشخاص بر زبان رانده می شود.(فرهنگ لغات عامیانه ). رجو...
-
شیک و پیک
فرهنگ گنجواژه
آلامد.
-
جستوجو در متن
-
ritziest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریزترین، شیک پوش، خیلی شیک
-
ritzy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رقیب، شیک پوش، خیلی شیک