کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیو pH تثبیتشده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
electrochemical gradient
شیو الکتروشیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی، شیمی] تفاوت غلظت یونی و پتانسیل الکتریکی بین نقاط مختلف یک محلول یا در دو طرف یک غشای زیستی
-
potential gradient
شیو پتانسیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] آهنگ تغییر مکانی هر پتانسیل متـ . گرادیان پتانسیل
-
concentration gradient
شیو غلظت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی، شیمی، مهندسی بسپار] تفاوت غلظت یک ماده در نقاط مختلف یک محلول یا در دو طرف یک غشای زیستی
-
pressure gradient, barometric gradient
شیوِ فشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] آهنگ کاهش فشار در زمان معین و مکان معین
-
باد شیو
واژهنامه آزاد
gradient wind
-
pressure-gradient force, pressure force
نیروی شیو فشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نیروی ناشی از تفاوت فشار داخل یک شاره
-
ecological gradient, ecocline
شیو بومشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تغییر تدریجی یک بومسازگان و شبیه شدن آن به بومسازگان دیگر بهنحویکه مرز مشخصی میان این دو وجود نداشته باشد
-
جستوجو در متن
-
isoelectric focusing, IEF
تمرکز همبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] نوعی روش الکتروکوچ برای جداسازی پروتئینها براساس pH همبار آنها که در آن pH از قبل تثبیت شده است
-
unshaken
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تثبیت شده
-
preconsolidated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش تثبیت شده
-
stabilised
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تثبیت شده، ثابت شدن، تثبیت کردن، پایاساختن، بحالت موازنه دراوردن، پایاسازی، استوار کردن
-
stabilized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تثبیت شده، ثابت شدن، تثبیت کردن، پایاساختن، بحالت موازنه دراوردن، پایاسازی، استوار کردن
-
talced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تثبیت شده، طلق زدن به، باطلق ساختن
-
enshrined
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تثبیت شده، در زیارتگاه گذاشتن، تقدیس کردن، ضریح ساختن