کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیوۀ بازخورد خروجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
output feedback mode, OFB
شیوۀ بازخورد خروجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] یکی از روشهای بهکارگیری رمز قالبی که امکان بهکارگیری یک رمز قالبی، با عملکردی مشابه با رمزهای جریانی را فراهم میسازد
-
واژههای مشابه
-
شیوه
فرهنگ نامها
(تلفظ: šive) روش ، طریقه ؛ (در قدیم) عشوه ، ناز ، حالت ، وضع ؛ (در عرفان) اندک جذبه را گویند که گاه هست و گاه نیست .
-
شیوه
واژگان مترادف و متضاد
۱. عشوه، فسون، کرشمه، ناز ۲. اسلوب، جور، راه، روال، روش، روند، سبک، سیاق، طرز، طریقه، گونه، متد، مشی، منوال، نحو، نمط، وضع، هنجار
-
شیوه
فرهنگ فارسی معین
(وِ) (اِ.) 1 - طرز، راه و روش . 2 - خوی ، عادی . 3 - ناز، کرشمه . 4 - مکر.
-
شیوه
لغتنامه دهخدا
شیوه . [ ش َ ] (ع ص ) بسیار عیب گوی از مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || عَیون ، یعنی کسی که بسیار چشم می زند. (از اقرب الموارد).
-
شیوه
لغتنامه دهخدا
شیوه . [ شی وَ ] (اِخ ) دهی است ازبخش قیدار شهرستان زنجان . آب آن از رودخانه ٔ محلی . سکنه ٔ آن 718 تن . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
شیوه
لغتنامه دهخدا
شیوه .[ شی وَ / وِ ] (اِ) طور و عمل و طرز و روش و قاعده . (برهان ). طور. رسم . طریقه . سبک . اسلوب . روش . نهج . وتیره . نسق . سان . گون . گونه . هنجار. طریق . راه . طرز.(یادداشت مؤلف ). طرز و روش . (ناظم الاطباء) (غیاث ) (از فرهنگ جهانگیری ). به مع...
-
شیوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šive ۱. راه و روش؛ طریقه.۲. سبک هنری.۳. [مجاز] حیله؛ نیرنگ.۴. [قدیمی] حالت؛ وضع.۵. [قدیمی] ناز و عشوه.
-
شیوه
دیکشنری فارسی به عربی
اسلوب , سرعة
-
شیوه
لهجه و گویش تهرانی
روش، کلک
-
هم شیوه
لغتنامه دهخدا
هم شیوه . [ هََ شی وَ / وِ ] (ص مرکب ) هم سبک . (یادداشت مؤلف ). دو یا چند تن که در نوشتن ، سرودن ، یا در هنر خط و نقاشی و جز آن ، یک شیوه دارند.
-
articulation 2
شیوۀ اجرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] چگونگی اجرای نتهای متوالی که به شکل انفرادی یا گروهی دستهبندی و تأکیدگذاری شدهاند
-
service style, service method
شیوۀ پذیرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نحوۀ ارائۀ خدمات پذیرایی به مهمانان با توجه به نوع مراسم و مناسبت آن
-
shelterwood system, shelterwood method
شیوۀ پناهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] یکی از شیوههای ایجاد جنگلهای همسال که در آن زادآوری جنگل بهتدریج و در پناه درختان بذرده صورت میگیرد