کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیوع مرض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیوع مرض
دیکشنری فارسی به عربی
حادثة , مرضية
-
واژههای مشابه
-
prevalence study
مطالعۀ شیوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] ← مطالعۀ مقطعی
-
prevalence rate
میزان شیوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نسبت تعداد افراد مبتلا به یک بیماری خاص به کل جمعیت، در یک دورۀ زمانی معین
-
شیوع یافتن
لغتنامه دهخدا
شیوع یافتن . [ ش ُ ت َ ] (مص مرکب ) مشهور و متداول شدن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
شیوع پیدا كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استفاض
-
جستوجو در متن
-
مرضية
دیکشنری عربی به فارسی
ناخوشي , فساد , شيوع مرض , حالت مرض
-
morbidities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیماری های مکرر، ناخوشی، شیوع مرض، حالت مرض
-
morbidity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عوارض جانبی، ناخوشی، شیوع مرض، حالت مرض
-
حادثة
دیکشنری عربی به فارسی
حادثه ضمني , حادثه معترضه , داستان فرعي , فقره , شيوع مرض , انتشار (مرض) , برخورد , تلا في , تصادف , وقوع , تعلق واقعي ماليات , مشموليت , شايع , روي داد , واقعه , حادثه , ضمني , حتمي وابسته , تابع , رويداد ناگوار , بدبختي , قضا , حادثه بد
-
واکسن
لغتنامه دهخدا
واکسن . [ س َ ] (فرانسوی ، اِ) ماده ٔ آبله که از گاو گرفته به انسان تزریق می شود، نیز هر ماده ای که برای تزریق درست کرده می شود. (فرهنگ نظام ). مایه . (لغات فرهنگستان ). میکروب ضعیف شده یا کشته شده ٔ امراض که به منظور ایجاد مصونیت در بدن انسان یا حیو...
-
حلوان
لغتنامه دهخدا
حلوان . [ ح ُ ] (اِخ ) روستایی است ازتوابع مصر که میان آن و فسطاط از جانب صعید مشرف برنیل دو فرسنگ فاصله است . در این روستا دیر مشهوری است . نخستین کسی که آنرا اختطاط کرد عبدالعزیزبن مروان بود هنگامی که بفرمانداری مصر اشتغال داشت و در آن مسکوکات ضرب ...
-
علی قلاوونی
لغتنامه دهخدا
علی قلاوونی . [ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ ) ابن شعبان (الملک الاشرف )بن حسین بن محمدبن قلاوون . ملقب به الملک المنصور. از سلاطین دولت قلاوونیة در مصر و شام . وی در سال 771 هَ . ق . متولد شد. پدر او را در سال 778 هَ . ق . ممالیک به قتل رساندند و وی را با وجو...
-
کپه
لغتنامه دهخدا
کپه . [ ک ُپ ْ پ َ / پ ِ ] (اِ) مرضی است سوداوی که آن را به پارسی کریون گویند اصل آن گر است که به عربی جرب گویند و کپه را معرب کرده قوبه خوانند. (آنندراج ).- کپه ٔ ارمنی ؛ سالک . ضایعه ٔ پوستی که به شکل زخمی وسیله ٔ لیشمانیا تروپیکا (میکروبی از رده ...