کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیوایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیوایی
/šivāy(')i/
معنی
فصاحت؛ بلاغت.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
eloquence, fluency
-
جستوجوی دقیق
-
شیوایی
لغتنامه دهخدا
شیوایی . [ شی ] (حامص ) صفت و حالت و چگونگی شیوا.فصاحت . بلاغت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیوا شود.
-
شیوایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) šivāy(')i فصاحت؛ بلاغت.
-
شیوایی
دیکشنری فارسی به عربی
فصاحة
-
جستوجو در متن
-
shaivism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیوایی
-
ذلاقت
فرهنگ فارسی معین
(ذَ قَ) [ ع . ذلاقة ] (اِمص .) فصاحت ، شیوایی گفتار.
-
شیوادخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: šivā doxt) (شیوا + دخت = دختر) ، ویژگی دختری که با فصاحت و شیوایی سخن میگوید .
-
بلاغت
واژگان مترادف و متضاد
۱. چیرهزبانی، رسایی، زبانآوری، سخنوری، شیواسخنی، شیوایی، فصاحت ۲. بلوغ، رشد
-
اعجمی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - غیر عرب . 2 - کسی که نتواند به شیوایی سخن گوید. 3 - ایرانی ، فارسی .
-
فصاحة
دیکشنری عربی به فارسی
بند , مفصل بندي , تلفظ شمرده , طرز گفتار , شيوايي , فصاحت , سخنوري , علم فصاحت , علم بيان
-
eloquence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فصاحت، سخنوری، شیوایی، علم فصاحت، علم بیان، طلاقت لسان، عبارت سازی، خوش زبانی
-
براعت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بزرگواری ۲. برتری، تفوق ۳. فضیلت، کمال ۴. بلاغت، فصاحت، شیوایی ۵. برهمگان تفوق یافتن، بهکمال رسیدن، فضیلت یافتن، کمال یافتن ۶. غالب آمدن
-
یعقوب
لغتنامه دهخدا
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن یزید تمار، مکنی به ابویوسف . شاعر عراقی که به شیوایی طبع و نداشتن تکلف در شعر معروف و از یاران ابونواس و به منتصر عباسی منسوب بود و در حدود سال 256 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ).
-
ادماج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (ادبی) 'edmāj در بدیع، آوردن سخنی در ضمن مدح یا ذم یا غیر آن که بر موضوع دیگر دلالت کند و بر شیوایی و لطف سخن بیفزاید، مانندِ این بیت: در عهد شاه عادل اگر فتنه نادر است / این چشم مست و فتنۀ خونخوار بنگرید (سعدی۲: ۴۴۹) که شاعر د...
-
براعت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: براعة] [قدیمی] barā'at ۱. شیوایی و فصاحت در کلام.۲. برتری یافتن در علم و فضل یا کمال و جمال.〈 براعت استهلال: (ادبی) در بدیع، آوردن کلمات و عباراتی در دیباچۀ کتاب یا مطلع قصیده که دلالت بر موضوع کتاب یا قصیده میکند و خوانند...