کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیمیدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیمیدان
مترادف و متضاد
شیمیست، کیمیاگر
برابر فارسی
کیمیاگر
دیکشنری
chemist
-
جستوجوی دقیق
-
شیمیدان
واژگان مترادف و متضاد
شیمیست، کیمیاگر
-
شیمیدان
فرهنگ واژههای سره
کیمیاگر
-
شیمیدان
لغتنامه دهخدا
شیمیدان . (نف مرکب ) شیمی داننده . عالم و متبحر در علم شیمی . آنکه دانش شیمی دارد. شیمیست . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیمی شود.
-
واژههای مشابه
-
biochemist
زیستشیمیدان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] کسی که در حیطۀ زیستشیمی تخصص داشته باشد
-
واژههای همآوا
-
شیمی دان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [فرانسوی. فارسی] šimidān متخصص علم شیمی؛ شیمیست.
-
جستوجو در متن
-
pharmaceutical chemist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیمیدان دارویی
-
chemist's shop
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فروشگاه شیمیدان
-
nuclear chemist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیمیدان هسته ای
-
کیمیادان
واژگان مترادف و متضاد
۱. شیمیدان، شیمیست ۲. کیمیاگر، کیمیاوی
-
کیمیاوی
واژگان مترادف و متضاد
۱. شیمیدان، کیمیادان ۲. شیمیایی، کیمیایی
-
لیبیق
لغتنامه دهخدا
لیبیق . (اِخ ) ژوستوس دو. شیمیدان آلمانی ، مولد دارمستادت (1803-1873 م .).
-
رایشستاین
لغتنامه دهخدا
رایشستاین . (اِخ ) شیمیدان سوئیسی که در سال 1950 م . بسبب تحقیق درباره کورتیزن بدریافت جایزه ٔ نوبل نایل آمد. (از اعلام المنجد).