کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیماء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیماء
لغتنامه دهخدا
شیماء. [ ش َ ] (اِخ ) دختر حلیمه ٔ سعدیه خواهر رضاعی نبی (ص ). (منتهی الارب ) (از آنندراج ).
-
شیماء
لغتنامه دهخدا
شیماء. [ ش َ ] (ع ص ) زن خالدار. ج ، شیم . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
شوم
لغتنامه دهخدا
شوم . (ع ص ، اِ) ج ِاَشْیَم و شَیْماء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
جذامة
لغتنامه دهخدا
جذامة. [ ج ُ م َ] (اِخ ) بنت حارث بن عبدالعزی . خواهر رضاعی رسول اکرم (ص ) است . و این کلمه بصورتهای جدامه ، حذافة و شیماء نیز ضبط شده است . (از حاشیه ٔ امتاع الاسماع ص 6).
-
شیم
لغتنامه دهخدا
شیم . (ع ص اِ) ج ِ اَشْیَم و شَیْماء. || ج ِ شیام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مفردهای کلمه شود. || ماهیی است . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نوعی از ماهی . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به «شیم » فارسی شود...
-
اشیم
لغتنامه دهخدا
اشیم . [ اَش ْ ی َ ] (ع ص ) باخال . ج ، شیم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه نشان مادرزاد دارد. خالدار. مؤنث : شَیماء. || از رنگهای اسب است ، بدینسان که اگر در بدن اسب رنگهای مختلفی بجز رنگ سپید دیده شود و این رنگهای گوناگون کوچک و پراکنده باشد و م...
-
حذافة
لغتنامه دهخدا
حذافة. [ ح ُ ف َ ] (اِخ ) بنت الحارثة السعدیة یا حارث بن عبدالعزی . وی رضیع رسول (ص ) یعنی دختر حلیمه دایه ٔ آن حضرت بود، ملقب به شیماء و مسماة به حذافة و بگاه شیرخوارگی ، پیغامبر صلی اﷲ علیه و سلم را در آغوش می پرورد و پس از بعثت او نزد رسول (ص ) آم...