کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیفته و شیدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیفته و شیدا
فرهنگ گنجواژه
واله.
-
واژههای مشابه
-
شیفته گشتن
لغتنامه دهخدا
شیفته گشتن . [ ت َ / ت ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) شیفته گردیدن . شیفته شدن . عاشق گشتن . دل دادن . (یادداشت مؤلف ): هیم ، هیمان ؛ شیفته گشتن به عشق . (دهار) : نوبه نو شیفته گردم چو به من نوبه نو پیک خیالش برسد.خاقانی .
-
شیفته چشم
لغتنامه دهخدا
شیفته چشم . [ ت َ / ت ِ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) که چشمی چون چشم عاشقان آشفته دارد : من چو مخمور ز تب شیفته چشمم چه عجب گرچه مصروع ز غم شیفته رایید همه .خاقانی .
-
شیفته خاطر
لغتنامه دهخدا
شیفته خاطر. [ ت َ / ت ِ طِ ] (ص مرکب ) شیفته دل . دلباخته : کآن شیفته خاطر هوسناک دارد منشی عظیم ناپاک . نظامی .رجوع به شیفته دل شود.
-
شیفته گونه
لغتنامه دهخدا
شیفته گونه . [ ت َ / ت ِ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) دیوانه وار. عاشق پیشه . دل از دست داده : باباطاهرپاره ای شیفته گونه بودی . (راحةالصدور راوندی ص 99).
-
شیفته کردن
دیکشنری فارسی به عربی
افتن
-
narcissistic reaction
واکنش خودشیفته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] واکنشی شیمیایی که محصول آن تصویر آینهای واکنشدهنده است
-
جستوجو در متن
-
infatuating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عاشقانه، شیفته و شیدا شدن، از خود بیخود کردن
-
infatuate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریب دادن، شیفته و شیدا شدن، از خود بیخود کردن، واله و شیفته، از خود بی خود
-
شیدا کردن
لغتنامه دهخدا
شیدا کردن . [ ش َ / ش ِک َ دَ ] (مص مرکب ) شیفته و واله ساختن : ناله ٔ بلبل سحرگاهان و باد مشکبوی مردم سرمست را کالیوه و شیدا کند. منوچهری . || آشفته و بی خرد و دیوانه ساختن : ای کرده قال و قیل تو را شیداهیچ از خبر شدت بعیان پیدا. ناصرخسرو.زر خرد را ...
-
دل باخته
لغتنامه دهخدا
دل باخته . [ دِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) عاشق صادق . (آنندراج ). شیدا. شیفته . || ترسو و هراسناک و جبان . رجوع به دل باختن شود.
-
دل باختن
لغتنامه دهخدا
دل باختن . [ دِ ت َ ] (مص مرکب ) دل دادن . عاشق شدن . شیفته شدن . فریفته شدن . شیدا شدن . و رجوع به دل باخته شود. || زهره باختن . از ترس سخت مریض شدن یا مردن . سخت ترسیدن یا از ترس سخت بیمار شدن یا مردن .
-
سوخته
واژگان مترادف و متضاد
۱. آتشگرفته، خاکسترشده ۲. گداخته ۳. محترق ۴. بربادرفته ۵. باخته، ناکام ۶. محنتکشیده، زجرکشیده ۷. شیفته، شیدا، عاشق ۸. سوختهجان، سوختهدل ۹. عطشزده، خشک، بیآب (زمین و ) ۱۰. شیره، شیره تریاک، جرمتریاک ۱۱. آفتابزده، تیره