کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شیری رنگ
دیکشنری فارسی به عربی
حليبي
-
جاده شیری
دیکشنری فارسی به عربی
مجرة
-
Galaxy, Milky Way Galaxy
کهکشان راه شیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] کهکشانی مارپیچی که خورشید و همۀ ستارههایی که با چشم غیرمسلح دیده میشوند، در آن قرار دارند
-
milk anemia
کمخونی شیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] کمخونی کمبودآهنی در نوزادان به علت مصرف منحصراً شیر بهعنوان غذا
-
fermented milk product
فراوردۀ شیری تخمیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← فراوردۀ لبنی تخمیری
-
cultured milk product
فراوردۀ شیری کشتشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← فراوردۀ لبنی تخمیری
-
capretto
گوشت بزغالهشیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] گوشت کمچربی بزغالۀ زیر پنج ماه که فقط با شیر تغذیه شده باشد
-
deciduous teeth, primary teeth, primary dentition, baby teeth, first teeth, milk teeth, temporary teeth, temporary dentition
دندانهای شیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] مجموعۀ اولیۀ دندانی شامل 20 دندان که بهتدریج دندانهای دائمی جانشین آنها میشود متـ . دندانگان شیری deciduous dentition
-
milk ejection reflex, let-down reflex, milk let-down reflex
بازتاب روانشیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] واکنشی در پستان زنان شیرده در پی تحریک لمسی مامک که با رها شدن شیر از آن همراه است
-
شیشه شیری رنگ
دیکشنری فارسی به عربی
عقيق
-
شیرى یا روا؟
لهجه و گویش بختیاری
širi-yâ-rua? شیرى یا روباه؟
-
جستوجو در متن
-
Milky Way
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راه شیری، کهکشان، جاده شیری
-
حليبي
دیکشنری عربی به فارسی
پر از شير , شيري , شيري رنگ , شيردار
-
milky
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیری، شیری رنگ، شیردار، پر از شیر
-
pien
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیری