کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیرگیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیرگیا
/širgiyā/
معنی
گیاهی که در ساقه و برگ آن مادۀ سفیدرنگی مانند شیر وجود دارد که هرگاه آن را خراش دهند آن ماده خارج میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیرگیا
لغتنامه دهخدا
شیرگیا. (اِ مرکب ) گیاهی که چون آنرا بشکنند شیره ٔ سپیدی مانند شیر از وی برآید و در بهار بکارند. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ).
-
شیرگیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شیرگیاه› (زیستشناسی) širgiyā گیاهی که در ساقه و برگ آن مادۀ سفیدرنگی مانند شیر وجود دارد که هرگاه آن را خراش دهند آن ماده خارج میشود.
-
جستوجو در متن
-
شیرگیاه
لغتنامه دهخدا
شیرگیاه . (اِ مرکب ) همان شیرگیاست . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ). رجوع به شیرگیا شود.
-
گیا
لغتنامه دهخدا
گیا. (اِ) مخفف گیاه است که علف باشد. (برهان قاطع) (فرهنگ نظام ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (فرهنگ شعوری ج 2 ص 308). علف ستوران . (صحاح الفرس ). علف هرزه و خودرو.سبزه . نبات . رستنی . بررسته . گیاغ . عشب : نهان شاه در خانه ٔ آسیانشست از ...