کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیرگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیرگاه
لغتنامه دهخدا
شیرگاه . (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان شیرگاه بخش سوادکوه شهرستان شاهی . سکنه ٔ آن 1000 تن . آب آن از رودخانه ٔ تالاررود و جز آن . اولین ایستگاه از شاهی و تهران و کارخانه ٔ قیراندود و تقطیر چوب و دبستان و شعبه ٔ جنگلبانی و پاسگاه نگهبانی و اداره ٔ املاک ...
-
شیرگاه
لغتنامه دهخدا
شیرگاه . (اِخ ) نام ایستگاه نوزدهم راه آهن شمال میان زیراب و شاهی در 314 هزارگزی تهران که در قصبه ٔ شیرگاه قرار دارد. (یادداشت مؤلف ).
-
شیرگاه
لغتنامه دهخدا
شیرگاه . (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش سوادکوه شهرستان شاهی .این دهستان در جنوب شاهی و طول دره ٔ تالار واقع است و راه آهن شمال از وسط آن می گذرد. مرکز دهستان قصبه ٔ شیرگاه است و شماره ٔ دیه های آن 20 است و مهمترین آنها عبارتند از: برنجستانک ، کلیج ...
-
جستوجو در متن
-
سراب گردان
لغتنامه دهخدا
سراب گردان . [ س َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شیرگاه بخش سوادکوه شهرستان قائم شهرواقع در هزارگزی شیرگاه . دارای 90 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه ٔ تالار تأمین می شود. محصولی ندارد. شغل مردم چوب بری و تهیه ٔ زغال و کارگری در کارخانه شیرگاه و غ...
-
لام
لغتنامه دهخدا
لام . (اِ) نامی است که در شیرگاه و میان دره به تمشک دهند. (گا اوبا). رجوع به تمشک شود.
-
ارسنجان
لغتنامه دهخدا
ارسنجان . [ اَ س ِ ] (اِخ ) از قرای شیرگاه از نواحی ساری . رجوع بسفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 121 شود.
-
فرامرزکلا
لغتنامه دهخدا
فرامرزکلا. [ ف َ م َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شیرگاه بخش سوادکوه شهرستان قائم شهر، واقع در یازده هزارگزی شمال شیرگاه و 4هزارگزی باختر شوسه و راه آهن شیرگاه به قائم شهر. ناحیه ای است واقع در دامنه ، معتدل ومرطوب که دارای 350 تن سکنه است . از چشم...
-
هتکه لو
لغتنامه دهخدا
هتکه لو. [ هََ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شیرگاه بخش سوادکوه شهرستان شاهی . واقع در 9 هزارگزی شمال شیرگاه و 3 هزارگزی باختر راه شوسه و راه آهن شیرگاه به شاهی . در دامنه قرار گرفته و ناحیه ای است معتدل و مرطوب و مالاریایی و دارای 520 تن سکنه ٔ ماز...
-
چالی
لغتنامه دهخدا
چالی . (اِخ ) دهی از دهستان شیرگاه بخش سوادکوه شهرستان شاهی که در 2 هزارگزی شمال شیرگاه و کنارشوسه و راه آهن واقع شده ، دامنه ای ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی است 450 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه کسلیان و محصولش برنج ، غلات و نیشکر است و شغل اهالی زراع...
-
زیولا
لغتنامه دهخدا
زیولا. [ وْ ] (اِخ ) (خارخون سابق ) دهی از دهستان شیرگاه است که در بخش سوادکوه شهرستان شاهی واقع است و 530 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
خواهرخان
لغتنامه دهخدا
خواهرخان . [ خوا / خا هََ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه طهران و شاهی میان میانکلاه و شیرگاه در دویست وبیست وسه هزارو سیصدگزی تهران . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
کلیج خیل
لغتنامه دهخدا
کلیج خیل . [ ک َ خ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان شیرگاه است که در بخش سوادکوه شهرستان شاهی واقع است و 650 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
درزیکلا
لغتنامه دهخدا
درزیکلا. [ دَ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نور بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع در 16 هزار و پانصد گزی جنوب باختری شیرگاه . آب آن از رودخانه ٔ پی رود و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
میرارکلا
لغتنامه دهخدا
میرارکلا. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان انور بخش مرکزی شهرستان شاهی ، واقع در 13هزارگزی جنوب باختری شیرگاه با 300 تن جمعیت . آب آن از رودخانه ٔ کرسنگ و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).