کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیرک، شیرکچی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شیْرِکْ
لهجه و گویش گنابادی
shirek در گویش گنابادی یعنی دشمنی داشتن ، کینه بر دل داشتن ، تنفر همراه با لج و لجبازی
-
شیرک، شیرک کردن
لهجه و گویش تهرانی
جسور . تشجیح، شیر کردن
-
شیرک شدن
فرهنگ فارسی معین
(رَ. شُ دَ) (مص ل .) (عا.) گستاخ شدن .
-
شیرک خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِمر.) 1 - شیره کشی . 2 - میخانه .
-
ده شیرک
لغتنامه دهخدا
ده شیرک . [ دِه ْ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پاریز بخش مرکزی شهرستان سیرجان . واقع در 55هزارگزی شمال سعید آباد. سکنه ٔ آن 150 تن . آب آن از رودخانه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
شیرک شدن
لغتنامه دهخدا
شیرک شدن . [ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) دلیر گشتن و باجرأت شدن . (ناظم الاطباء). دلیر و چیره شدن . (آنندراج ) (غیاث ). جری گردیدن . جری گشتن . به واسطه ٔ ندیدن مقاومتی بر قوت و نیروی خود فریفته و بالان شدن . بغلط خود را قوی شمردن . نظی...
-
شیرک کردن
لغتنامه دهخدا
شیرک کردن . [ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شیرک ساختن . دل دادن و دلیر کردن و مستولی ساختن . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از انجمن آرا) (آنندراج ). ایساد. تجری دادن . (یادداشت مؤلف ) : به خون غمزه ات عشوه را کرده شیرک ثواب شهید تو چشمک بهایت . ظهوری (از آن...
-
شیرک خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [منسوخ] širakxāne ۱. میخانه.۲. جایی که در آن شیرۀ تریاک میکشند؛ شیرهکشخانه.
-
شیرَک آویدن
لهجه و گویش بختیاری
širak âvidan شیر شدن، جسور شدن، نسبت به دیگرى احساس برترى کردن.
-
شیرک خانه
لهجه و گویش تهرانی
می فروشی خانگی، یعنی بچه شیرساز
-
شیرک شدن
لهجه و گویش تهرانی
دلیر شدن، چیره شدن
-
شیرک خونه
لهجه و گویش تهرانی
پیاله فروشی، میخانه غیر رسمی
-
شیر کردن، شیرک کردن
لهجه و گویش تهرانی
کسی را تحریک کردن.
-
واژههای همآوا
-
شیرک، شیرکچی
لهجه و گویش تهرانی
می زده/ می فروش