کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیرپنجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیرپنجه
/širpanje/
معنی
قویپنجه؛ زورمند؛ شیرچنگ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیرپنجه
لغتنامه دهخدا
شیرپنجه . [ پ َ ج َ / ج ِ ] (اِ مرکب ) پنجه ٔ شیر. (یادداشت مؤلف ). || (ص مرکب ) قوی پنجه . (ناظم الاطباء). || (اِ مرکب ) کفگیرک . ریش هزارچشمه . قسمی قرحه که با سوراخهای متعدد بر تن آدمی پدید آید، و در قدیم کشنده و بی علاج بود لیکن امروز این بیماری...
-
شیرپنجه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] širpanje قویپنجه؛ زورمند؛ شیرچنگ.
-
جستوجو در متن
-
شیرچنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) širčang شیرپنجه؛ قویپنجه؛ زورمند.
-
غربیلک
لغتنامه دهخدا
غربیلک . [ غ َ ل َ ] (اِ) ریشی (قرحه ای ) است و عرب آن را دُبَیلَة گوید. (از منتهی الارب ذیل دبیلة). والجة. (منتهی الارب ). کفگیرک .شیرپنجه : در تفجیر ریش غربیلک و تحلیل آن ، برگ گیاه سعالی عجیب الفعل است . (از منتهی الارب ذیل سعالی ).
-
هزارچشمه
لغتنامه دهخدا
هزارچشمه . [ هََ / هَِ چ َ / چ ِ م َ / م ِ] (اِ مرکب ) علت و ریشی باشد که بیشتر بر پشت آدمی به هم رسد، و آن را به عربی سرطان می گویند. (برهان ).و پهن شود به قدر کفگیری که سوراخها داشته باشد و ازهر سوراخی ریم و خون بیرون آید و به این ملاحظه آن را هزار...