کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیروان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
shirvan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیروان
-
شیروانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به شیروان) širvāni از مردم شیروان.
-
شیروانی
لغتنامه دهخدا
شیروانی . [ شیرْ ] (ص نسبی ) منسوب و متعلق به ملک شیروان . (ناظم الاطباء). از مردم شیروان . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به شیروان شود.
-
آتیک
فرهنگ واژههای سره
دروانه، زبر، زیر شیروان
-
شیروانشاه
لغتنامه دهخدا
شیروانشاه . [ شیرْ ] (اِ مرکب ) شاه شروان . شاه شیروان . رجوع به شروان و شیروان شود.
-
شیروانی
لغتنامه دهخدا
شیروانی . [ شیرْ ] (حامص مرکب ) شغل شیروان . شیربانی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیروان شود.
-
طالس
لغتنامه دهخدا
طالس . [ ل ُ ] (اِخ ) قریه ای است به شیروان .
-
خانلق
واژهنامه آزاد
نام یکی از روستاهای خراسان شمالی است ، که در سه کیلومتری شیروان واقع شده است
-
برآفتاب لرینی
لغتنامه دهخدا
برآفتاب لرینی . [ ب َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شیروان بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام است که 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 5).
-
عمارت
لغتنامه دهخدا
عمارت . [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شیروان بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام . دارای 110 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ شیروان تأمین میشود. محصول آن غلات ، برنج ، پنبه و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
قاضی خانی
لغتنامه دهخدا
قاضی خانی . (اِخ ) دهی است از دهستان شیروان بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام . در 48000گزی جنوب خاور چرداول و کنار راه مالرو شیروان به مهران واقع و کوهستانی و سردسیر است . 250 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، ذرت ، لبنیات و شغل اهالی زراع...
-
مهرآباد
لغتنامه دهخدا
مهرآباد. [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باغان بخش شیروان شهرستان قوچان ، واقع در 9هزارگزی شمال خاوری شیروان و سر راه شوسه ٔ عمومی قوچان به شیروان . محصول آن غلات و انگور و میوه . شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
مرغزار
لغتنامه دهخدا
مرغزار. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باغان بخش شیروان شهرستان قوچان ، در 18هزارگزی شمال غربی شیروان و 5 هزارگزی راه قوچان به شیروان ، با 192 سکنه . آبش از قنات ، محصولش غلات و انگور، شغل مردمش زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
خیزوان
لغتنامه دهخدا
خیزوان . (اِخ ) ولایت شیروان . (از ناظم الاطباء). رجوع به خیروان شود.
-
شیرکوه
واژهنامه آزاد
مکانی است تفریحی در شهر شیروان، در استان خراسان شمالی، شامل 3 قله.