کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیرمگس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیرمگس
/širmagas/
معنی
عنکبوت. Δ زیرا مگس را شکار میکند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیرمگس
لغتنامه دهخدا
شیرمگس . [ م َ گ َ ] (اِ مرکب ) عنکبوت . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ). به معنی عنکبوت است که مگس گیرد. (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به عنکبوت شود.
-
شیرمگس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] širmagas عنکبوت. Δ زیرا مگس را شکار میکند.
-
جستوجو در متن
-
عنکبوت
لغتنامه دهخدا
عنکبوت . [ ع َ ک َ ] (ع اِ) تننده . (منتهی الارب ). کرتینه . (ناظم الاطباء). کرم معروف که بفارسی آن را تننده گویند. (آنندراج ). جانوری است کوچک ، که از لعاب خود نخهایی در هوا و بر سر چاهها می تند و بوسیله ٔ آن طعام خود را شکار میکند، و برای خود خانه ...