کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیرماهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیرماهی
/širmāhi/
معنی
۱. ماهی بزرگ؛ نوعی ماهی بزرگ؛ ماهی عنبر؛ کاشالوت.
۲. نوعی صدف که از آن تکمه درست میکنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیرماهی
لغتنامه دهخدا
شیرماهی . (اِ مرکب ) قسمی از ماهی که از دندان آن دسته ٔ کارد و چاقو می سازند. (ناظم الاطباء) (از غیاث ) (از آنندراج ). سنگ صدفی نفیس و آن دندان شیرماهی است که در سابق از آن دسته ٔ خنجر و امثال آن می کردند و گاهی مرصع به جواهر بود به قطر ساعد کودکی پن...
-
شیرماهی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) širmāhi ۱. ماهی بزرگ؛ نوعی ماهی بزرگ؛ ماهی عنبر؛ کاشالوت.۲. نوعی صدف که از آن تکمه درست میکنند.
-
جستوجو در متن
-
کاشالوت
لغتنامه دهخدا
کاشالوت . [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) کاشالو. شیرماهی . ماهی عنبر. عنبرماهی . حوت . جانور دریایی که گاهی بقدری بزرگ شود که طول بدنش 30 گز گردد. در زیر پوست او پرده ای ضخیم از چربی وجود دارد. چون از مدفوع خشک شده ٔ او عنبر به دست می آید که بوی خوش دارد از ...
-
تازرت
لغتنامه دهخدا
تازرت . [ ] (اِ) نوعی ماهی بمغرب . (از دزی ج 1 ص 138). ابن بطوطه در رحله آرد: مردم [ جزیره ٔ طیر واقع در خلیج فارس ] بامداد و شام نوعی ماهی شکار می کردند که به فارسی آنرا شیرماهی خوانند... و آن مشابه ماهیی است که ما (مردم مغرب ) آنرا تازرت نامیم . (ا...
-
شاه بوی
لغتنامه دهخدا
شاه بوی . (اِ مرکب ) بمعنی عنبر است . بعضی گویند از گاو بهم میرسد چنانکه مشک از آهو. (برهان ). عنبر باشد. (لغت فرس اسدی ) (صحاح الفرس ). و آن گلی است زردرنگ که بتازیش منثور خوانند. (از اقرب الموارد). و عنبر رانباید در جزو گیاههای خوشبو شمرد زیرا عنبر...
-
خلیج فارس
لغتنامه دهخدا
خلیج فارس . [ خ َ ج ِ ] (اِخ ) نام پیشرفتگی دریایی است در خشکی که بین ایران و شبه جزیره ٔ عربستان واقع است . طول آن 800هزار گز و از شطالعرب بسوی جنوب شرقی تا شبه جزیره ٔ مسندم در عمان ممتد است و از طریق دریای عمان با اقیانوس هند ارتباط دارد و تنگه ٔ ...
-
دندان
لغتنامه دهخدا
دندان . [ دَ ] (اِ) سن . (ترجمان القرآن ) (از برهان ) . هر یک از ساختمان های سخت استخوانی که در دو فک بالا و پایین مهره داران (یا در بسیاری از مهره داران پست ) در سایر استخوانهای جدار دهان یا حلق جایگزین اند و برای گرفتن و جویدن غذا و نیز به عنوان سل...