کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیرزور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیرزور
/širzur/
معنی
ویژگی آنکه زور و نیروی شیر دارد؛ دلیر و پرزور مانند شیر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیرزور
لغتنامه دهخدا
شیرزور. (اِخ ) از القاب بهرام گور است . (ناظم الاطباء).
-
شیرزور
لغتنامه دهخدا
شیرزور.(ص مرکب ) با قوت و زور مانند شیر. (ناظم الاطباء).
-
شیرزور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] širzur ویژگی آنکه زور و نیروی شیر دارد؛ دلیر و پرزور مانند شیر.
-
جستوجو در متن
-
زور
لغتنامه دهخدا
زور. (اِ) توانایی . قوه . قوت . نیرو. (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). قوت و توانایی و با لفظ زدن و آوردن و داشتن و رسیدن و دادن مستعمل است . (آنندراج ).قوت . قدرت . نیرو. هنگ . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). قوت . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا). ... در ز...