کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیرخاشاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیرخاشاک
/širxāšāk/
معنی
= شیرخشت
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیرخاشاک
لغتنامه دهخدا
شیرخاشاک . [ رِ ] (اِ مرکب )شیرخشت . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شیرخشت شود.
-
شیرخاشاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) širxāšāk = شیرخشت
-
جستوجو در متن
-
شیرخشت
لغتنامه دهخدا
شیرخشت . [ خ ِ ] (اِ مرکب ) شیره ای که از بعضی اشجار تراوش می کند و مسهل آرام و نیکوییست در اطفال . (ناظم الاطباء) (از غیاث ). نباتیست طبی ، از گیاهی که در کوه البرز و خراسان فراوان است به دست آید، نام طل است که بر سیه چوب افتد، و معرب آن شیرخشک است ...