کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیرجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شیرجه
/širje/
معنی
۱. (ورزش) در شنا، پریدن در آب از ارتفاع بلند بهطوریکه هنگام فرود آمدن دست و سر بهطرف آب باشد.
۲. پرش و جهش به طرف چیزی.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: شیرجه رفت
بن حال: شیرجه رو
دیکشنری
dive, header, nose dive, plunge, swoop
-
جستوجوی دقیق
-
شیرجه
فرهنگ فارسی معین
(جِ) (اِمر.) پرش از جایی مرتفع در آب .
-
شیرجه
لغتنامه دهخدا
شیرجه . [ ج َ / ج ِ ] (اِ مرکب ) (از: شیر، اسد + جه ، از جهیدن ) با جهشی چون جهیدن شیر. همانند جهش شیر. (یادداشت مؤلف ). || یکی از حرکات شنا. پرش در آب از جای مرتفع چنانکه سر و دستها که از دو سوی سر کشیده شده است نخست در آب فروشود.- شیرجه رفتن ؛ در ...
-
شیرجه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) širje ۱. (ورزش) در شنا، پریدن در آب از ارتفاع بلند بهطوریکه هنگام فرود آمدن دست و سر بهطرف آب باشد.۲. پرش و جهش به طرف چیزی.
-
شیرجه
دیکشنری فارسی به عربی
شقلبة , غطس , هبوط
-
واژههای مشابه
-
dive
شیرجه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] 1. پرش شناگر به داخل آب، معمولاً با سر 2. جهش بلند به طرفین و فرود درازکش دروازهبان بهمنظور تصاحب یا مهار توپ
-
diving
شیرجه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] رشتهای ورزشی مبتنی بر پرش شیرجهرو به داخل آب که در شاخهها و مواد گوناگون از روی تختۀ فنر یا سکو، در چند ارتفاع، بهصورت انفرادی و دونفره و تیمی برگزار میشود
-
diver1
شیرجهرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] 1. ورزشکاری که در رشتۀ تخصصی شیرجه فعالیت میکند 2. شناگری که شیرجه میزند
-
synchronized diving
شیرجۀ هماهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] یکی از مواد شیرجه که در آن دو شیرجهرو همزمان شیرجه میروند
-
شیرجه رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
غطس , مطواة , هبوط
-
شیرجه رونده
دیکشنری فارسی به عربی
متهور
-
جستوجو در متن
-
power dive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیرجه قدرت، شیرجه رفتن هواپیما
-
lionship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیرجه
-
nose dive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیرجه بینی، تنزل ناگهانی قیمت، شیرجه ناگهانی در هواپیما، ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن