کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیراندازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیراندازی
لغتنامه دهخدا
شیراندازی . [ اَ ] (حامص مرکب ) عمل شیرانداز. غالب آمدن بر شیر با مکر و حیله : رو تو روبه بازی خرگوش بین مکر شیراندازی خرگوش بین . مولوی .|| شجاعت و بهادری و دلیری . (ناظم الاطباء). توانایی و کاردانی و آشنایی به فن و رمز کارها.
-
جستوجو در متن
-
روبه بازی
لغتنامه دهخدا
روبه بازی . [ ب َه ْ ](حامص مرکب ) کنایه از مکر و فریب و دغل بازی . (آنندراج ). روباه بازی . رجوع به روباه بازی شود : این سگ صفتان کنند ای آهوچشم ناگاه ترا صید ز روبه بازی . سرخسی .شیر فلک را برد به روبه بازی آنکه توباشی ورا مربی و حامی . سوزنی .چو ر...